نه هردرخت تحمل کند جفای خزان

نه هردرخت تحمل کند جفای خزان    غلام همت سروم که این قدم دارد 

به به بهترین بیت حافظ در دفاع از فداکاران و جوانمردان جهان که مظلومانه و غریبانه و خداپسندانه جوروجفای مغرضان و مغروران و منفوران و بخیلان را که همچون خزان و زمستان سرد و سیاه هستند تحمل می کنند 

از همه مهمتر همان یوسف صدیق بود که جوروجفای بخیلان و هوسبازان را خداپسندانه سالها همچون یک سرو تحمل کرد و اکنون تائب که نقش یوسف را در زندگی پرفراز و نشیب خودش بازی می کند و سالها به همان ترتیب یوسف تحمل می کند که بدور از چشمان بزرگان مانده است 

داستان تائب در صخا را به گوش بزرگان ایران و جهان برسانیم تا بتوانیم با حمایت و همکاری خداپسندانه از فداکاران درس خوبی به همه ناجوانمردان عالم بدهیم تائب که همچون یک سرو مظلومانه سالهاست جوروجفای خزانها را تحمل می کند 

حسرت گرما نماند بردل تائب چنین    سوزبی حد خزانها را تلافی می کنم 

دستهای بلندی در جهان هستند که مدافع سروهای بلند قامت می باشند و دستان تبرداران را قطع می کنند داستان تائب در صخا را به گوش مدافعان سروهای بلند قامت برسانیم 

تائب یک سرو آزاده است که جوروجفای ناجوانمردان پست فطرت را سالهاست با سحرخیزی و کوهنوردی با حافظ و قرآن و تورات و انجیل تحمل می کند به امید باسوادان و بافرهنگهای جهان است که رگهای غیرتشان به جوش بیاید 

غلام مردم چشمم که با سیاه دلی   هزار قطره ببارد چو درددل شمرم 

تائب همچون یک سرو آزاده سالهاست کلبه احزانی بنام صخا به تقلید از یعقوب نبی ساخته است به امید روزهای خوب که بوی یوسف را بشنود و دستان کثیف پست فطرتان سیاه دل با چشمهای شور را رو کند 

تائب بدنبال زنده کردن یاد یعقوب و یوسف سالهاست که ثانیه ها را می شمرد تابتواند داستان غربت و مظلومیت یک عاشق را در اوج بی گناهی به نمایش جهانی بگذارد