من عاشق خدا هستم برای همین اعتبار و آبرویم را فدایش کردم
من از ضدهمکاریها و معوقات و عدم حمایت و همکاریها در صخا به خداوند پناه برده ام (تائب)
روزهای اول که صخا را افتتاح کردم یکشب یکی از رفیقان برای افتتاح حساب آمد نفر چهل و چهل و یک و چهل و دو و چهل و سه به اسم خودش و خانم بچه هایش حساب باز کرد من به او گفتم یک روز می شود که حسابهای ما به صدنفر برسد این دعا و آرزوی من بود
الان که از چهار هزارنفر گذشته ایم و با یک قرض الحسنه خانوادگی شاهکار کرده ایم وامهائی پرداخت کرده ایم که از بانکها هم بالاتر و بهتر خدمات ارائه نموده ایم آنروزها یادم نمی رود و خداوند را همیشه شکر گزار بوده ام هرچند بخاطر مشکلات اقتصادی مشکلاتی داشته ایم اما همه مردم ایران همه کارخانه های بزرگ و کارآفرینان بزرگ با مشکلاتی سخت و جان شکار مواجه بودند
من یادم نمی رود که از خداوند می خواستم چراغی بدستم روشن شود تا نور و گرما بدهم چون این چراغ بنام صخا روشن شد من هرگز تحت تاثیر مشکلات و نقاط ضعف ها هرگز دعا ها و آرزوهائی که داشتم یادم نمی رود و روشن ماندن چراغ صخا و ان شاء الله پرنور شدنش بخاطر همین اخلاق ورزش ام است
الان هم دعا می کنم آرزو می کنم با جذب و جلب دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های بزرگ صخا را پرنور کنم شب و روز دعا می کنم و اصرار و پافشاری دارم و البته خداوند را شکر می کنم که اینچنین زبان و حسی به من عطا کرده است که تا بحال به کسی نداده است
من در کوه و بیابان در سحرخیزی به این اخلاق خوب رسیدم و تقویتش کردم
هرگز نباید تحت تاثیر شرایط خوب و بد دعا ها و آرزوهایمان یادمان برود و فراموش کنیم اگر به عقب برگردیم همه چیز یادمان می آید من بعضی وقتها در مسیر کوهنوردی و پیاده روی استادیم ابرسج را انتخاب می کنم و آن مسیر را دور می زنم تا یاد تیم ظفر و بچگی هایم و آنروزها چه دعا ها و آرزوهائی داشتم بیفتم که خودم را گم نکنم خودم را قشنگ پیدا کنم
خداوند نعمتهای زیادی به ما بخشیده است به شرط اینکه به عقب برگردیم تا آنها را بیشتر قدر بدانیم من به بسیاری از دوستان یادآوری می کنم ما در ابرسج دوست داشتیم کسی باشد که بتوانیم خیلی راحت مشکلاتمان را بگوئیم و گره از کارمان باز کند وقتی صخا افتتاح شد و خیلی راحت گره ها را باز می کرد بعد از مدتی عادی شد و ناسپاسیها هم شروع شد و عده ای یادشان رفت که چه دعا و آرزوئی داشتند من به آنها بارها گوشزد می کردم
اما در جائی خواندم که ناسپاسی خصیصه مردم است یادشان می رود کاش همه مثل تائب سرپرست صخا یادمان بماند که چه دعا و آرزوهائی داشتیم آنوقت خدا خوشحال می شود و البته کمکمان می کند و فداکاران سرافراز می شوند و همه خوشحال می گردند این فرهنگ تائب در صخاست
من اعتبار و آبرویم را وقف قرض الحسنه و خیریه و فرهنگ و ورزش کردم بگذار هرکسی هرچه می خواهد بگوید بگذار هرکسی هرفکری می کند کند خداوند پشتیبان نیکوکاران است و خودش بهترین نگهدار
و من از همه جوروجفاها و غیبت ها و تهمت ها و سهل انگاریها و کینه ها و بخلها و بغض ها به خداوند پناه می برم
من از ضدهمکاریها و معوقات و عدم حمایت و همکاریها در صخا به خداوند پناه برده ام (تائب)