دانشمند بشویم تا خداوند از ما تعریف کند (تائب)
تحقیر و تخریب و تضعیف یوسف نزد کاروانیان نقشه کثیف و شوم برادران در اوج بخل و کینه بود (تائب)
داستان صخا را به گوش خیرین بزرگ جهان برسانیم (تائب)
اما استون و اندرو گارفیلد از شهرت خود به نفع خیریه ها استفاده کردند. یک روز صبح آنها در حالی که صورت شان را با کاغذی پوشانده بودند، برای خوردن صبحانه از خانه شان در نیویورک بیرون آمدند. روی برگه نوشته شده بود: «ما غذا می خوریم در حالی که دوربین های بسیاری روی ما زوم است. اما این را بدانید که ما احتیاجی به توجه نداریم، آنان که محتاج توجه هستند، خیریه هایند.»
دانشمند شدن راحت است مثل آب خوردن در داستان حضرت یعقوب می خوانیم که به فرزندانش فرمود همه از یک دروارد نشوید بلکه از درهای مختلف به شهر مصر درآئید اینجاست که خداوند می فرماید حضرت یعقوب دانشمند بود چون از علوم الهی باخبر بود اکثر مردم نمی دانند و یا نمی فهمند
خداوند از انسانهائی که دیگران را از خطرات بخل و کینه و دلهای سیاه و چشمهای شور برحذر می دارند می گوید دانشمند واقعا این آیه از قرآن مرا خشنود ساخت و به فکر کارهائی افتادم که از برکت علم و عرفان سخنان بزرگان و آیات پروردگار انجام داده بودم
پندارهای نیک و گفتارهای نیک و کردارهای نیکم همه در نظرم آمد و صخا که شاهکارمن بود فعالیت و فداکاری در راه قرض الحسنه و خیریه و تشویق و ترغیب و تحریک همه اطرافیانم به حمایت و همکاری که مرا به اوج هوش و دانش رسانده است
من درخودم در وجودم احساس کردم خداوند با نه تنها یعقوب نبی دارد با همه کسانی دارد که توجه و عنایت دارند همه دانشمند هستند اگر قدر خودشان را بدانند من سالهاست که از این توصیه ها در خانواده ام دارم
همه را به زهد و تقوی دعوت می کنم و از بخل و کینه برحذر می دارم در تجملات و هوا و هوس هشدار و اخطارشان می دهم و همه را به تقویت و پرنور شدن صخا تبلیغ و تشویق و تحریک در این راه دعوت می کنم
این چراغ را تقویت و پرنور کنیم تا روستایمان گلستان شود و قلب سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم ما شاد و خرسند شود به جذب و جلب با نفوذان و باسوادان امر می کنم به جذب و جلب دانشمندان و ثروتمندان و ستاره ها دستور می دهم
من همه را فعال و فداکار می خواهم عاشق و عارف و شاعر و نویسنده و سحرخیز و کوهنورد می خواهم برخلاف برادران یوسف که همه را بخیل و حسود می خواهند برخلاف ذلیخا که همه زنان را هوا و هوسباز می خواهد
من از بخل و کینه و غرض و مرض از هوا و هوسبازی بیزارم و دشمنی خودم را سالهاست نشان داده ام من همه را کوشا در راه فرهنگ و ورزش و قرض الحسنه و خیریه می خواهم من از تجملات بیزارم و همه را مخصوصا کسانی را که در راس قرار دارند را ساده و بی ریا گره گشا و نان رسان و مشکل گشا می خواهم من همه توانمندان و ثروتمندان را برای تقویت صخا با احترام دعوتشان می کنم
من عاشق دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های محبوب هستم و از آنها حمایت و همکاری می خواهم من دعا و آرزو زیاد می کنم شبانه روزی دو سه ساعت در کوههای ابرسج برای صحبت و درددل و دعا و آرزوهای خوب با خداوند تنها می شوم
پس من می توانم به مقام والای دانشمندی رسیده باشم من می توانم با این اعمال و رفتارم ادعای دانشمندی داشته باشم
داستان تائب در صخا را به گوش یکدیگر برسانیم تا هرچه زودتر به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر دنیا برسد
حواسمان به فداکاران بیشتر باشد
تحقیر و تخریب و تضعیف یوسف نزد کاروانیان نقشه کثیف و شوم برادران در اوج بخل و کینه بود (تائب)
عزیزان داستان تائب و صخا را به گوش دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های بزرگ برسانیم تا قربانی بیست درصد مغرض و مغرور و منفور نگردد تا قربانی درصدی هوسباز نشود تا صخا به کوری دلهای سیاه و چشمهای شور بخیلان تقویت و پرنور شود
نرساندن داستان صخا به گوش یکدیگر ظلم بزرگی در حق یکی از دانشمندان و عاشقان و عارفان و شاعران و نویسندگان و سحرخیزان و کوهنوردان است و این کسی نیست جز تائب عزیز و حبیب پروردگار
ای خاک عالم برسرت آتش کند خاکسترت تائب حبیب او بود شد از جفایت استخوان
دیروز در حین کوهنوردی خسته بودم بطوری که پاهایم نمی کشید بدنم فریاد می زد بسه دیگه برگردیم اما مغزم فریاد زد نه هنوز باید ادامه بدهم و صحبت ها و درددلهایم با خداوند تمام نشده است هنوز جا برای التماس و خواهش از خداوند دارم و این التماسها و این خیر و برکت خواستن ها از خداوند در این هوای خوب در کوه ارزش دارد برای خشنود ساختن خدا باید بیشتر التماس کنم از همه بیشتر و بهتر
هوا تاریک شد وقتی که قشنگ با خداوند حرف زدم و به اوج لذت سخن گفتن به خداوند رسیدم کم کم برگشتم اجر همگی بایزدان
همین کوهنوردی و سخن گفتن با خداست که مرا از همه شما بیشتر و بهتر عاشق مطالعه و بررسی و نوشتن و خواندن می کند حال و حوصله مرا از همه بالاتر برده است
این روزها از همه روزهای عمرم بیشتر احساس می کنم که خداوند زمینه های رساندن داستان تائب در صخا را به گوش دانشمندان و ثروتمندان و ستاره های محبوب جهان فراهم کرده است بوی خوبی به مشام من می رسد خیلی خیلی نزدیک شده ام
آفرین به جی کاتلر قهرمان من عاشق فداکارانم عاشق فعالان عاشق فرهنگ و ورزش چه صحبت قشنگی کرده است آفرین به جی کاتلر ممنونم عاشقتم پروردگار من چنین نعمتهای بزرگی در دنیا دارد پروردگار من خیلی بزرگ است
روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم… حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد…
تمام سعی مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست…
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛
خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که
خداوند دعا را از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد
این داستان تائب سرپرست صخاست که می خواهد روستاهای جهان را گلستان کند داستان صخا را به گوش ابرمردان جهان برسانیم (تائب)