از سخنان تائب در صخا روستای ابرسج
داستان صخا را به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسانیم بعد از نمایش فعالیت و فداکاری و ارائه خدمتی همراه با صداقت و ایمان از خداوند خواسته ام آنها مرا ملاقات کنند(تائب)
وقتی به یک عاشق در اوج صداقت و ایمان و فداکار ی خیانت کردیم دیگر امیدی به خداوند نداشته باشیم امیدمان فقط به او باشد و در پنهانی و خلوت دعا کنیم که سربلند و سرافراز شود چون خدابا اوست و به او وعده ها داده است آنوقت سعادت و خوشبختی و خوشحالی ما هم فقط به او بستگی دارد (تائب)
ناسپاسی و گوساله پرستی ما کفر موسی (ع) را هم در مقام کلیم اللهی در می آورد و در یک چشم به هم زدن از کوره در می رود (تائب)
وقتی که یک انسان عاشق در اوج صداقت و ایمان و فداکاری از ما خیانت دید بدانید صبر و شکر جمیلش دعا و آرزوهایش و التماس ها و خواهش ها و درددلهایش برای سعادت و خوشبختی ما می شود چون می داند که با این خطای بزرگ روزگارمان سیاه خواهد شد (تائب)
بی تفاوتی و بی توجهی ما به یک عاشق در اوج صداقت و ایمان و فداکاری نگران و پریشانش می کند برای همین خواب را از چشمانش می گیرد و به آب و آتش می زند به خداوند از همه نزدیک تر می شود عارف و شاعر و نویسنده و فداکار و سحرخیز و کوهنورد می گردد (تائب)
حواسمان به فداکاران بیشتر باشدبیشتر تائب حبیب خداست کسی دل جسارت ندارد
فرشته ها آماده یاری هستندخیالی نیست ناامید است آنکس که ایمان و صداقت ندارد
برادران یوسف به گدائی افتادند گدائی خدا به یاران شیطان لطف و عنایت ندارد
داستان صخا را به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسانیم بعد از نمایش فعالیت و فداکاری و ارائه خدمتی همراه با صداقت و ایمان از خداوند خواسته ام آنها مرا ملاقات کنند(تائب)