صخا و یک دنیا حرف برای گفتن از تائب در ابرسج

صخا و یک دنیا حرف برای گفتن از برکت قرض الحسنه و خیریه و فرهنگ و ورزش و از برکت پندار و گفتار و کردار نیک (تائب) 

به تصویری که میبینی نداری حق تفسیری!
به تزویری که میدانی نداری حق تکثیری!

حقیقت را نمیدانی شریعت انچه ماجوییم!
مصیبت رانمیفهمی طریقت انچه ما گوییم!

شکست به سادگى فرصتى ست تا از 
نو شروع کنى، این بار هوشمندانه تر .

روزی گرگی با الاغی بر سر رنگ علف بحث می کردند، الاغ مدعی بود که رنگ علف آبی است و گرگ اصرار داشت که به الاغ ثابت کند که رنگ علف سبز است؛ عاقبت هیچیک متقاعد نشدند و داوری پیش شیر بردند، شیر دستور داد تا گرگ را به زندان بیاندازند؛ گرگ گفت چرا؟ مگر رنگ علف سبز نیست؟! شیر گفت رنگ علف سبز است، اما من تو را به جرم بحث بیهوده کردن با یک خر مجازات می کنم.

به روز گذرکردن اندیشه کن
پرستیدن دادگر پیشه کن
به نیکی گرای و میازار کس
ره رستگاری همین است و بس

نفس و شیطان هر دو یک تن بوده‌اند
در دو صورت خویش را بنموده‌اند

چون فرشته و عقل کایشان یک بدند
بهر حکمتهاش دو صورت شدند

سرشار شو از وجد، پر سرور، نغمه خوان، پایکوبان و سرخوش.
بگذار خداوند در وجود تو شاد باشد،
بگذار شادی تنها نیایش تو باشد،
بگذار لذت بردن از زندگی تنها ستایش تو باشد.

‍ خداوندا

تو می دانی چه به صلاح ماست و ما خود نمی دانیم !!!
تــو خود از احـــوال نهان و آشــکارمان خبر داری....!‏ نجاتمان بده‎ . . . ‎

ای آن که بی آن که بگوییم شنیده ای...
اجابت کن دعــای 

خسته دلان، در راه ماندگان، دردمندان، بیماران، بدهکاران، اسیران، ضعیفان، مظلومان، ناچاران...

وهمه ی آن کسانی که هم اینک دست دعا به درگاهت دراز کرده اند..

ای رب رحیـــــم؛
بند غم از قلوب پردردشان بگشا و
دعایشان به آمیــــنی اجابت نما.....!

آمیــــــن

تو آبی و ما جمله گیاهیم همه
تو شاهی و ما جمله گدائیم همه

گوینده توئی و ما صدائیم همه
جوینده توئی چرا نیائیم همه

خدا خواهی باید عشق و علاقه‌ی سوزان روح شود، و نه فقط یک سرگرمی. 
تنها یک کوشش با پشتکار – و حرکتی یکسویه و یک دله – برای رسیدن به حقیقت الهی و نور و صوت خداوند به پیروزی خواهد رسید. 
شما باید به همان اندازه که یک فرد در حال غرق شدن هوا را می‌خواهد، به دنبال آموختن راه‌های روح الهی باشد. 
همچنین این باید یک انگیزه‌ی درونی باشد که به زندگی بیرونی هدف و تعادل می‌دهد. 
از سخت‌گیری و ریاضت پرهیز کنید و به روح خدا در درون خود عشق بورزید.

دعا تقاضا نیست
بلکه تسلیم نفس است
دعا عبادت و ستایش نیست
دعا حالتی بسیار عمیق از احساس قدردانی است
دعا سخن گفتن نیست
سکوت است...
وقف کردن خود به بینهایت است
دعا کلمه نیست
موسیقی بینهایت است
اما آن موسیقی هنگامی نواخته میشود که موسیقی های دیگر پایان یافته باشد
دعا پرستش نیست
هیچ عبادتگاهی برای دعا وجود ندارد. 
دعا هیچ کاری با دنیای بیرون ندارد
آن، بیداری درونی خویشتن است
دعا عمل نیست
آگاهی است
انجام دادن نیست
بودن است 
فقط یک چیز برای دعا نیاز است
و آن "عشق" است.

آنچه که می آید و می رود را باید فقط مشاهده کرد.
با هیچ چیز نباید هم هویت شد.

این نیز بگذرد ...