دعا و آرزوهای خوب در شبهای جمعه

از آنجا که بسیاری از اهل دلها این شب را گرامی می دارند و از آیات و روایات هم برمی آید که دعا در شب جمعه مستجاب و آرزوها برآورده می شود و من بعنوان سرپرست قرض الحسنه و خیریه صخا وظیفه دارم که برای این مجموعه کارکنان بسیار فعال و فداکارش مشتریان خوب و عزیزش که واقعا در دنیا نمونه هستند و بسیار بزرگوارانه این چراغ را روشن نگه داشتند و در این دو سه سال اخیر صبورانه پشتیبان صخا بودند و هستند 

چون می دانند صخا سرپرستی دارد که به عشق همه آنها آرزوی یک دوچرخه بدل ندارد و برای صخا از خیر دنیا و آخرت گذشته است و فقط در اندیشه تقویت صخا دعا می کند آرزوهای خیر دارد و در هیچ مجموعه ای اینچنین سرپرستی وجود نخواهد داشت 

عاشق عارف شاعر نویسنده فداکار با یک خانواده بسیار فعال و فداکار و مورد تائید همه بزرگواران کسانی که بوئی از آیات و روایات دارند بوئی از انسانیت و شرافت دارند می بینند و می فهمند 

کسی که سحرخیز است و سی سال شبی دو سه ساعت بیشتر نخوابیده است و برای جذب و جلب افراد توانا از سراسر جهان همت و کوشش می کند 

و برهمه کارآفرینان جهان درود و سلام می فرستد

عاشق مطالعه و بررسی در احوال کارآفرینان است تا بتواند برای تقویت صخا بهترین ها را بکار بگیرد 

دعا و آرزوی من تقویت صخاست جذب و جلب ابرمیلیاردرها و سوپرپولدارها تا بتوانم با کمک آن عزیزان خدمات آسان ارائه نمایم و قلبهای سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم را شاد و خرسند نمایم 

صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد    تائب فداکاری کردشما هم همکاری کنید   

همه اهل دلها را بسود صخا بیدار و هوشیار کنیم (تائب) 

دعا کنیم و از خدا بخواهیم دعا و آرزوهای خیرخواهانه و انساندوستانه سرپرست صخا مستجاب و برآورده شود (تائب) 

اصرار و پافشاری یک انسان فعال و فداکار را به سمع و نظر دانشمندان و ثروتمندان مشهور جهان برسانیم (تائب) 

یک فعال و فداکار باید از دیگران بیشتر طرفدار و خاطرخواه داشته باشد(تائب) 

خداوند عاشق فداکاران است (تائب) 

پیامبران همه فعال و فداکار بودند چون خداوند دوست دارد که بندگانش اینچنین باشند (تائب)   

وظیفه یک فداکار روشن کردن چراغ است و اما پرنورکردنش وظیفه دیگران است (تائب) 

سرپرست صخا عاشق ستاره های محبوب جهان است (تائب) 

صخا خانواده مرا مجبور به فعالیت و فداکاری کرد (تائب) 

داستان صخا را به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسانید (تائب) 

حسرت حمایت و همکاری خداپسندانه را بردل فداکاران نگذاریم (تائب) 

صخا یک اقدام بسیار ارزشمند است (تائب) 

ازبرکت صخا سرشار از خدا شدم (تائب) 

صخا علاج  تمام دردهای قرض داران است (تائب) 

صخا از معجزات علم و عرفان     صخا لطف و عنایتهای یزدان

زردآلوی کشاورزان ودرددلهایشان

ای ابرمیلیاردرها ای سوپرپولدارها سالهاست که در اوج علم و عرفان و صداقت و ایمان یک ایده خوب و روشن در قالب قرض الحسنه و خیریه ارائه داده ام خودم و خانواده ام در روشن نگه داشتن این ایده جوانمردانه و خداپسندانه ایستاده ایم دوای همه دردهای روستاست صخا به قرآن قسم به تورات قسم به انجیل قسم این قسمها را خوردم که بدانید صخا بی طرف و بی غرض است و از همه انسانهای توانا در سراسرجهان تقویت می خواهد فارغ از هر دین و آئینی 

پس صخا را تقویت کنند همه دانشمندان و ثروتمندان تا بتوانم دردهای روستا را در یک چشم به هم زدن دوا کنم 

یک میدانبار ابرسج ندارد تا امید حداقل کشاورزان ضعیفش باشد کسانی که با یک چراغ سبز صخا بال در می آورند چشمانشان برق می زند 

من هرسال در این وقتها به کمک کشاورزانی که دوست و رفیق هستند می روم کمکشان می کنم پای درددلشان می نشینم گوش به درد زن و بچه هایشان می کنم و افسوس می خورم که دردهایشان بچه گانه است و براحتی با تقویت صخا درمان می شود 

یک میدانبار افتتاح کنم برایشان چند روز مانده به جمع آوری محصولشان سبد بیاورم بارهایشان را همین جا بخرم تا کرایه ندهند به شهر ببرند آخر سختشان است برایشان مشکل است واقعا خسته اند نه از کار از اینکه بارهایشان را به سختی به فروش می رسانند 

ضررهای اینچنینی می دهند امروز متاثر شدم خیلی ارزان می خریدند کسل بودند حالشان بسیار خراب بود در صورتیکه می شود از آنها حمایت کرد با انها همکاری کرد کسانی که اگر صدتومان بالاتر بتوانند بفروشند خیلی خوشحال می شوند گره هایشان باز می شود 

و برعکس صدتومان کمتر بفروشند بدجوری دلگیر می شوند وقتی می شود با یک مدیریت خوب به قیمت مناسب به فروش رساند چرا که نه من با صخا اگر تقویت شوم دو سه سالی می خواهم برایشان اینکار را بکنم حداقل برای کشاورزان ضعیف روستا 

پس مرا در صخا تقویت کنید تا کشاورزان ضعیف را تقویت کنم ارزش دارد ثواب دارد و در گردشگری کار کنم تا خیلی راحت محصولات ما بفروش برسد با صخا می شود سرمایه دارهائی را از شهرهای گرمسیر جذب کرد که آنجا زردآلوها را با قیمت خوبی می خرند و من اینکار را با صخا مستقیم کنم 

کشاورزانی که این چراغ را نزدیک به سی سال روشن نگه داشته اند یک ایده خداپسندانه و باارزش را تائب را تا اینجا سربلند و سرافراز کرده اند من نمی توانم ببینم که نصف قیمت محصولشان به فروش برسد در صورتیکه می شود با صخا فرصتهای خوبی برایشان بوجود اورد 

برگه زردآلو تهیه کرد بسیاری را در همین یکی دو ماه ایجاد شغل کرد و پولی که راحت از کف کشاورزان می رود با مدیریت صحیح به خانواده های بسیاری عطا کرد با کارکردن زن و بچه های مردم را مشغول کار کرد خوشحال کرد نانی در سفره هایشان گذاشت با صخا می شود 

اما صخا حسرت یک ابرمیلیاردر را بدل دارد تا با امکانات وسیع و شرایط عالی به پیش برود امکانات مناسب بوجود بیاورد کارگاه برگه زردالو نداریم میدانبار نداریم یک دستگاه سبد سازی نداریم چرا نداشته باشیم در صورتیکه برای صخا کاری ندارد و با حمایت و همکاری یک سوپرپولدار همه اینها و بسیاری دیگر را فراهم می کند چه اندازه خوب می شود 

یک جشن زردآلو برایشان بگذارم از شهرهای مختلف ایران سرمایه دارهائی را دعوت کنم با آنها قرارداد ببندم با برند صخا همه زردآلوهای ابرسج را به سرتاسر ایران بفرستم برای تقویت صخا هم خوب است خدمات قرض الحسنه و خیریه اش راحت و آسان می شود حیف است 

پس خواهش می کنم اگر انسانهای توانائی هستند که می توانند شریک صخا بشوند برای خودشان هم منفعت دارد ارزش دارد ثواب دارد مادی و معنوی داستان صخا را به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسانیم تا ایده های صخا در بخش گردشگری و ارائه محصولات کشاورزی عملی شود لذتش را همه می برند هم سرمایه دارهائی که شریک این ایده شوند هم کشاورزان و خانواده هایشان دعاگو می شوند 

چه لذتی بالاتر از حمایت و همکاری با یک فداکار 

هیچ لذتی بالاتر از همکاری با یک فداکار نمی بینم و سراغ ندارم (تائب) 

همکاری با یک فداکار یعنی خشنودی قلب سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم (تائب) 

وظیفه یک فداکار روشن کردن چراغ است و اما پرنورکردنش وظیفه دیگران است (تائب) 

سرپرست صخا عاشق ستاره های محبوب جهان است (تائب) 

صخا خانواده مرا مجبور به فعالیت و فداکاری کرد (تائب) 

داستان صخا را به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسانید (تائب) 

حسرت حمایت و همکاری خداپسندانه را بردل فداکاران نگذاریم (تائب) 

صخا یک اقدام بسیار ارزشمند است (تائب) 

ازبرکت صخا سرشار از خدا شدم (تائب) 

صخا علاج  تمام دردهای قرض داران است (تائب) 

صخا از معجزات علم و عرفان     صخا لطف و عنایتهای یزدان

گردشگری در ابرسج و جای خالی یک میدان بار

دغدغه اصلی من تقویت صخاست تا بعد از آن تمام مشکلات روستا را از طریق صخا حل کنم 

من در یک چشم به هم زدن می توانم روستایم را گلستان کنم شش سال رئیس شورا بودم درد این مردم را بهتر از همه می دانم عارف و عاشق و شاعر و نویسنده و فداکارم در جذب و جلب افراد توانا زمینه های مناسبی را فراهم کرده ام 

با برند صخا می توانم خیلی راحت نظرات مساعد همه را جذب و جلب کنم و یک کارآفرین نمونه دنیا شوم 

من سی سال درباره کارآفرینی شب و روز مطالعه و بررسی می کنم و تجربه های فراوانی بدست آورده ام اما حمایت و همکاری را باید از من دریغ نورزید تا بتوانم با بالهای قوی پرواز کنم دغدغه من ضدهمکاری و معوقات است اما با حمایت و همکاری تنها یک ابرمیلیاردر حل می شود 

دغدغه من تقویت صخاست که با توجه و عنایت یک سوپرپولدار حل شدنیست و برای همین منظور بی نهایت تلاش می کنم تا بتوانم به مردم کمک نمایم مردم بخاطر نبودن یک میدانبار به دردسرهای زیادی می افتند تهیه سبد تهیه ماشین و همه چیز برایشان دردسر است وصول چکها و پولهایشان درد سر شده است و اما صخا می تواند همه این مشکلات را حل کند و با بهترین سرمایه دارها در تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران رابطه برقرار کند و همه دغدغه های مردم از این طریق حل شود اما مردم هم باید حمایت خودشان را از صخا به نمایش جهانی بگذارند 

و زحمتهای تائب و خانواده فداکارش را ارج بنهند و قدرشناس باشند من از طریق صخا بهترین و بزرگترین توریست ها را جذب می کنم تا فرهنگ ما هزاران درجه در همه زمینه ها بهبود بیابد 

جای خالی یک میدانبار بزرگ برای خرید و فروش محصولات ابرسج واقعا خالیست (تائب) 

بحث گردشگری در ابرسج ضعیف می باشد و چاره اش در تقویت صخاست (تائب) 

جذب و جلب بهترین سرمایه دارها برای صخا راحت و آسان است (تائب) 

هرسرمایه داری به دنبال یک مجموعه خوش نام در روستا هاو شهرها می باشد (تائب) 

خداوند توفیق روشن کردن چراغ را به کسانی می دهد که زمینه هایش را با فعالیت و فداکاری فراهم نمایند (تائب) 

چراغ صخا به دست یک انسان عاشق روشن شد(تائب) 

وظیفه یک فداکار روشن کردن چراغ است و اما پرنورکردنش وظیفه دیگران است (تائب) 

سرپرست صخا عاشق ستاره های محبوب جهان است (تائب) 

صخا خانواده مرا مجبور به فعالیت و فداکاری کرد (تائب) 

داستان صخا را به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسانید (تائب) 

حسرت حمایت و همکاری خداپسندانه را بردل فداکاران نگذاریم (تائب) 

صخا یک اقدام بسیار ارزشمند است (تائب) 

ازبرکت صخا سرشار از خدا شدم (تائب) 

صخا علاج  تمام دردهای قرض داران است (تائب) 

صخا از معجزات علم و عرفان     صخا لطف و عنایتهای یزدان

کارآفرین و تاثیراتش

صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد    تائب فداکاری کردشما هم همکاری کنید 

در هر روستا و شهری باید کسانی باشند که کار بیافرینند هستند کارهائی که اگر آفریده شوند دیگر بیکاری نخواهد ماند و اگر از یک کارآفرینی همچون تائب که در زمینه قرض الحسنه فعالیت می کند حمایت و همکاری شود و تقویت شود دیگر کارها را هم به راحتی می آفریند 

الان فصل زردآلوهاست و مردم دغدغه بزرگشان خرید و فروش این محصول است و ما متاسفانه با اینکه از این نمونه محصول زیاد داریم اما بارفروشی نداریم و بارهایمان را به بسطام و شاهرود با هزاران دردسر به فروش می رسانند 

من اگر در صخا تقویت شوم برای سالهای آینده در نظر دارم یک میدان بار بزرگ در اینجا افتتاح کنم و مردم را راحت نمایم و برای تقویت صخا هم خوب است و می شود پول خوبی را برای تقویت صخا بکار گرفت 

و اما اینکار حمایت و همکاری می خواهد من در صخا از این ایده ها بسیار دارم که واقعا مردم را خوشحال خواهد کرد و این کار فقط از مجموعه صخا برمی آید 

مجموعه صخا در صورت حمایت و عنایت مردم می تواند کارهای فراوانی برای روستا انجام بدهد 

مشکلات فراوان مردم را حل کند اما حمایت و عنایت می خواهد تاثیرات کارآفرین می تواند در صورت حمایت و همکاری مردم خودش را بوفور نشان بدهد و این مایه سعادت و خوشبختی است که باید همه قدرش را بدانند و در تبلیغ و تشویقش کوشا و فعال و فداکار باشند 

خبرهای خوشی که می تواند یک کارآفرین برای مردم داشته باشد با حمایت و همکاری بیشتر و بهتر صورت خواهد گرفت پس در حمایت و همکاری از یک چراغ روشن از هیچ کوششی دریغ نورزید 

من بدنبال انسانهای توانائی در میدانهای شهرهای بزرگ مثل تهران هستم تا از طریق صخا بارهای زردآلو را با برند صخا به سراسر ایران بفرستم امیدوارم کسانی باشند که از سراسر ایران با من همکاری کنند تا برند صخا را مشهور و محبوب کنم و همه را راحت نمایم 

وظیفه یک فداکار روشن کردن چراغ است و اما پرنورکردنش وظیفه دیگران است (تائب) 

سرپرست صخا عاشق ستاره های محبوب جهان است (تائب) 

صخا خانواده مرا مجبور به فعالیت و فداکاری کرد (تائب) 

داستان صخا را به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسانید (تائب) 

حسرت حمایت و همکاری خداپسندانه را بردل فداکاران نگذاریم (تائب) 

صخا یک اقدام بسیار ارزشمند است (تائب) 

ازبرکت صخا سرشار از خدا شدم (تائب) 

صخا علاج  تمام دردهای قرض داران است (تائب) 

صخا از معجزات علم و عرفان     صخا لطف و عنایتهای یزدان

 

دیشب خواب ترامپ و علی دائی را دیدم

تنها کسی که در روستای ابرسج جهانی فکر می کند سرپرست قرض الحسنه صخاست (تائب) 

خواب دیدم ترامپ در یک جلسه بزرگ شرکت کرده است و فرصتی پیش آمد و داستان صخا را به ایشان گفتم و وعده حمایت و همکاری گرفتم و به ایشان می گفتم آنقدر سرت شلوغ است که یادت می رود اما ایشان قول داد که یادش نرود و حتما برای صخا کاری می کند و من هی تاکید می کردم اما ایشان عجله داشت و خیلی زود رفت و من هم باز تاکید می کردم و جای تعجب بود که با مهربانی هرچه بیشتر مرا تحویل گرفت و قول داد 

و من از تحویل گرفتن ایشان خیلی تعجب کردم و با خودم می گفتم چگونه ایشان با اینکه سرش تا این اندازه شلوغ است باز به من توجه و عنایت کرد و گفتم بدون شک این از معجزات صخاست 

جالب تر اینکه با من فارسی صحبت می کرد و این بیشتر برایم جالب بود با خودم می گفتم خوبه که فارسی بلد بود  

و در ادامه دیدم در یک باغ بزرگی که سوئیت های فراوانی دارد علی دائی برمن وارد شد و من ایشان را به یکی از سوءیت ها به همراه علی معصومی گازبان ابرسج بردیم و از ایشان پذیرائی می کردیم و درباره صخا با ایشان گفتگوها را باز کردم و فرصت زیادی داشتیم تا ایشان را از نقاط ضعف و نقاط قوت صخا با خبر کنیم و به ایشان گفتیم این باغ و این سوئیت ها همه از صخاست و یک سوئیت را به ایشان هدیه دادم و گفتم این هدیه صخا و در آخر کلیدش را به ایشان دادم و به همراه علی معصومی گازبان ابرسج بدرقه اش کردیم و ایشان از ابرسج خیلی خوب و خوشحال رفت 

من این خوابها را به فال نیک گرفتم و امیدوارم تلاشهایم در سطح جهانی نتیجه بدهد 

من امیدوارم و همانطور که خداوند وعده داده است اجر هیچ یک از نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد و خواب ترامپ و علی دائی را به فال نیک می گیرم امیدوارم توجهات در سطح جهانی جذب و جلب صخا گردد  و صخا به نحو احسن تقویت شود  

وظیفه یک فداکار روشن کردن چراغ است و اما پرنورکردنش وظیفه دیگران است (تائب) 

سرپرست صخا عاشق ستاره های محبوب جهان است (تائب) 

صخا خانواده مرا مجبور به فعالیت و فداکاری کرد (تائب) 

داستان صخا را به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسانید (تائب) 

حسرت حمایت و همکاری خداپسندانه را بردل فداکاران نگذاریم (تائب) 

صخا یک اقدام بسیار ارزشمند است (تائب) 

ازبرکت صخا سرشار از خدا شدم (تائب) 

صخا علاج  تمام دردهای قرض داران است (تائب) 

صخا از معجزات علم و عرفان     صخا لطف و عنایتهای یزدان 

مرا به اوج ماه برسان ای خدای بزرگ                       به کوری چشم برادران ای خدای بزرگ 

زمکر و فریب و خدعه آنان بی خبر بودم                     حق من نبود چنین و چنان ای خدای بزرگ 

فساد شیاطین کجا و صداقت من کجا                     دلم خون شد از دست شیطان ای خدای بزرگ

قرار ما این نبود پس چه شد آن وعده و وعید             همه شک کرده اند به قرآن ای خدای بزرگ 

دلم از آنهمه آیات و روایات می سوزد                       شده اند قربانی دشمنان ای خدای بزرگ 

از این وضع خسته ام تحملش سخت است               مرا هرچه زودتر برهان ای خدای بزرگ 

صدای عاشقان حیف نیست که در گلو بغض شود       به گوش عالم و آدم برسان ای خدای بزرگ 

از این همه صبر و شکر جمیل حیا نمی کنند             نمی ترسند از تو این نفهمان ای خدای بزرگ 

کجایند دستهای غیبی که وعده فرمودی                نشان بده به این مغرضان ای خدای بزرگ 

اگرعزیزان خوار شوند صدای خنده آنها                   می رسد به گوش آسمان ای خدای بزرگ 

حریف اینهمه نامرد مگر خودت بشوی                    جواب نداد صداقت و ایمان ای خدای بزرگ 

تو را که لطف و عنایتها با من مسکین است            چه می کنند با من این بندگان ای خدای بزرگ 

دعا و آرزوهای تائب را مستجاب کن                    به شادی روی حبیبان ای خدای بزرگ 

شود که این چراغ صخا پرنور گردد                      به جذب و جلب ثروتمندان ای خدای بزرگ 

چنان کن که یکبار دیگر ذلیل و خوار شوند             که صبر تو حیف است براینان ای خدای بزرگ 

اهمیت رسانه

یک اتفاق بسیار بد در زندگی خودم را به یک اتفاق خوب تبدیل کردم برای همین از بهترین کارگردانان جهان دعوت می کنم داستان زندگی پراز فراز و نشیب مرا به تصویر بکشند و به نمایش جهانی دربیاورند 

من از سالها قبل که سریال و فیلم یوسف را تماشا می کردم و استقبال مردم را از داستان انسانهای فعال و فداکار و مظلوم و رنج کشیده می دیدم خیلی علاقه داشتم و دارم از زندگی من فیلمی ساخته شود و من این قول را می دهم که بسیار عالی و با استقبال بی نظیری مواجه گردد 

داستان یک کارآفرین بسیار رنج کشیده و بسیار پرهمت و پرتلاش و فداکار عاشق و شاعر و عارف و نویسنده با مقالات بی شمار برای ارائه یک فیلم بسیار عالی و خوب اما متاسفانه امکانات و شرایط خوب و مناسبی ندارم وگرنه خودم اینکار را به هرترتیبی انجام خواهم داد 

کار برای من اهمیت زیادی دارد تقریبا همه چیز من کار شده است و برای کارم حتی در عروسی خواهرم دو سه ساعتی بیشتر نبودم و خیلی سریع به کارم برگشتم همه دارو ندارم خانه و خانواده ام را وقف کارم کرده ام صرف پیشرفت و رشد و شکوفائی کارم کرده ام 

همه اوقات من صرف کارم می شود حتی کوهنوردی من بخاطر کارم است عبادت و تفریح و مسافرت و همه چیز من کارم شده است بطوری که همه اطرافیان سرزنشم می کنند و به من ایراد می گیرند برای من صخا مهم است چون خودم و خانواده و روستایم مهم است 

می خواهم نظر همه جهانیان همه دانشمندان و ثروتمندان را به خودم جذب و جلب کنم تا روستایم را گلستان کنم 

امیدوارم داستان و فیلم زندگی من تاثیرات فراوانی در زندگی نوجوانان و جوانان عزیز جهان بگذارد و همه از این طریق به سعادت و خوشبختی برسند من آرزوی سعادت برای همه نوجوانهای عزیز دارم آینده مال اینهاست و باید از همین نوجوانی به فکر آنها بود و خوب و فعال و فداکار تربیتشان کرد 

باید به هروسیله ای تحریک به فداکاری شوند به صداقت و ایمان و عشق تحریک شوند به مطالعه و بررسی تحریک شوند و من با صخا می توانم این کار را به نحو احسن انجام دهم و محرک خوبی باشم به شرط عنایت و حمایت دانشمندان و ثروتمندان مشهور جهان 

من با صخا هزاران کار می توانم انجام بدهم زمینه اش کاملا فراهم است فقط نمی باران لطف و عنایت انسانهای توانا را می خواهد 

داستان زندگی پرفرازو نشیب من با صخا بهترین فیلم و سریال خواهد شد (تائب) 

از همه کارگردانان مشهور جهان دعوت می کنم تا از داستان زندگی من فیلم و سریال بسازند و به نمایش جهانی دربیاورند (تائب) 

همه جهانیان را دعوت به تقویت صخا این ایده ارزشمند می کنم (تائب) 

همه دنیا باید حامی و پشتیبان یک انسان فعال و فداکار باشند (تائب) 

کمتر کسی بدنبال کارآفرینی می رود چون حمایت و همکاری از فداکاران ضعیف است و یا اصلا نیست (تائب) 

داستان زندگی عباس برزگر مرا بیشتر تحریک به فعالیت و فداکاری کرد و عشق و امید فراوانی به من عطا کرد و با ذوق و شوق بیشتری به صخا و آینده درخشان صخا فکر کردم سالهاست که آرزوی گلستان شدن روستایم را دارم و با جذب و جلب انسانهای دانشمند و ثروتمند فرهنگ روستایم را هزاران برابر بالا ببرم و این عباس برزگر ها هستند که مرا تشویق و ترغیب به مطالعه و بررسی های فراوانتری می کنند 

دعا و آرزویم برای تقویت صخا بالا بردن سطح فرهنگ مردم روستایم در همه زمینه هاست (تائب) 

بدون شک توجه و عنایت دانشمندان و ثروتمندان مشهور جهان دربالا رفتن سطح فرهنگ روستایم موثر و مفید خواهد بود (تائب) 

در تبلیغ و تشویق کارآفرینان از هیچ کوششی دریغ نورزید(تائب) 

تنها کسی که در روستای ابرسج جهانی فکر می کند سرپرست قرض الحسنه صخاست (تائب) 

وظیفه یک فداکار روشن کردن چراغ است و اما پرنورکردنش وظیفه دیگران است (تائب) 

سرپرست صخا عاشق ستاره های محبوب جهان است (تائب) 

صخا خانواده مرا مجبور به فعالیت و فداکاری کرد (تائب) 

داستان صخا را به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسانید (تائب) 

حسرت حمایت و همکاری خداپسندانه را بردل فداکاران نگذاریم (تائب) 

صخا یک اقدام بسیار ارزشمند است (تائب) 

ازبرکت صخا سرشار از خدا شدم (تائب) 

صخا علاج  تمام دردهای قرض داران است (تائب) 

صخا از معجزات علم و عرفان     صخا لطف و عنایتهای یزدان 

باسلام خدمت شما بزرگوار اینجانب دکتر آریاپوردر انگلستان هستم مطالب جالب شمارا مشاهده کردم اینجانب میخواهم مبلغ یک میلیاردتومان بعنوان قرض الحسنه در صندوق شما بصورت الی الحساب جهت امور خیریه وقرض الحسنه واریز کنم لطفآ شماره حساب وآدرس خود را ایمیل کرده تا وکیل اینجانب در تهران با شما تماس بگیرد امیدوارم بتوانم بیشتر به شما وهموطنانم خدمت کنم باتشکرdkamir- [e-mail]

کارآفرینی که از رنج گنج ساخت عباس برزگر

کارآفرینی که از رنج، گنج ساخت

صخا عشق خود به کارآفرینان جهان را به نمایش می گذارد (تائب) 

صخا در نظر دارد همه روستاهای جهان را گلستان کند (تائب) 

مطالعه و بررسی در احوال کارآفرینان جهان را دوست دارم (تائب) 

از داستان زندگی عباس برزگرها نتیجه می گیریم که همکاری با فداکاران خیر و برکت فراوانی را نصیب و روزیمان خواهد کرد (تائب) 

کارآفرینان در جذب و جلب افراد از سراسر جهان بی نظیر می باشند (تائب) 

قدرت جذب و جلب کارآفرینان بی مثال است (تائب) 

کارآفرین در یک چشم به هم زدن می تواند روستائی را گلستان کند (تائب) 

من عباس برزگرها را برای تقویت صخا دعوت به حمایت و همکاری می نمایم (تائب) 

نیکوکاران صدردصد منتظر دستهای غیب خدا بوده و هستند که سخت و جان شکار صبر و شکر جمیل داشته و دارند (تائب) 

کسانی که در تقویت فداکاران تلاش می کنند پاداششان لطف و عنایت خداست (تائب) 

هرکس که در تحقیر وتخریب و تضعیف نیکوکاران می کوشد به خشم و غضب پروردگار دچار شده است (تائب) 

دانشمندان و ثروتمندان بزرگ و بی نیاز جهان بازهم یک روز محتاج دعای ما فداکاران خواهند شد (تائب) 

شناسه خبر: 1447841 سرویس: اقتصادی

 ۰۷ تیر ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۲

مرا به اوج ماه برسان ای خدای بزرگ                       به کوری چشم برادران ای خدای بزرگ 

زمکر و فریب و خدعه آنان بی خبر بودم                     حق من نبود چنین و چنان ای خدای بزرگ 

فساد شیاطین کجا و صداقت من کجا                     دلم خون شد از دست شیطان ای خدای بزرگ

قرار ما این نبود پس چه شد آن وعده و وعید             همه شک کرده اند به قرآن ای خدای بزرگ 

دلم از آنهمه آیات و روایات می سوزد                       شده اند قربانی دشمنان ای خدای بزرگ 

از این وضع خسته ام تحملش سخت است               مرا هرچه زودتر برهان ای خدای بزرگ 

صدای عاشقان حیف نیست که در گلو بغض شود       به گوش عالم و آدم برسان ای خدای بزرگ 

از این همه صبر و شکر جمیل حیا نمی کنند             نمی ترسند از تو این نفهمان ای خدای بزرگ 

کجایند دستهای غیبی که وعده فرمودی                نشان بده به این مغرضان ای خدای بزرگ 

اگرعزیزان خوار شوند صدای خنده آنها                   می رسد به گوش آسمان ای خدای بزرگ 

حریف اینهمه نامرد مگر خودت بشوی                    جواب نداد صداقت و ایمان ای خدای بزرگ 

تو را که لطف و عنایتها با من مسکین است            چه می کنند با من این بندگان ای خدای بزرگ 

دعا و آرزوهای تائب را مستجاب کن                    به شادی روی حبیبان ای خدای بزرگ 

شود که این چراغ صخا پرنور گردد                      به جذب و جلب ثروتمندان ای خدای بزرگ 

چنان کن که یکبار دیگر ذلیل و خوار شوند             که صبر تو حیف است براینان ای خدای بزرگ 

عباس برزگر در خانواده ای ضعیف از نظر مالی بزرگ شده و از کودکی کارهای سخت انجام می داده است، سال ها سنگ قبر می شسته و حدود ۱۵ سال هم در بازار شیراز دستفروشی می کرد تا اینکه بعد از ازدواج و به خواسته همسرش بساط دستفروشی را تعطیل می کند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از آینده نگر، عباس برزگر در ادامه در روستای بزم خواربار فروشی کوچکی راه اندازی می کند و برای زندگی به روستا می رود و زمانی که توریست ها خانه اش را برای اقامت انتخاب می کنند تصمیم می گیرد، یک اقامتگاه بوم گردی و روستایی راه اندازی کند.

«همیشه تو زندگی فکر می کردم برای موفقیت باید یک قهرمان پیدا شود، یکی باید به من کمک کند، دنبال پیدا کردن قهرمان بودم؛ این جور جوانی بودم، یک مغازه کوچک فروش مواد غذایی تو روستا داشتم و شبانه روزی بازش می کردم تا با درآمدش پیشرفت کنم. کنارش هم یک طویله بود که برای خودم و زنم اتاق خوابش کرده بودم، امکاناتی نداشتیم حتی حمام ن تا اینکه یک شب بارونی دو تا موتورسوار آلمانی که از پاسارگاد می رفتن کرمان از دهه ما عبور کردن؛ من در مغازه بودم وقتی دیدمشون فهمیدم کمک می خوان، زبان که بلد نبودم ولی بردمشون خانه، خانمم آن شب روی آتیش یک کته گوجه پخته بود، از همین غذا به آن آلمانی ها هم با خجالت دادیم، همش به این فکر می کردم که آبروی ایران رو بردم و غذای خوبی بهشون ندادیم ولی خب آن ها همش تشکر می کردند و حتی با ته دیگش هم عکس انداختن؛ خلاصه آن شب رو خانه ما خوابیدن و صبح رفتن؛ دو ماهی از این ماجرا گذشت تا اینکه یک روز دیدم 5 تا آلمانی با یک مترجم و راهنما آمدن در مغازه و سراغ من را می گیرند، خودم را که معرفی کردم گفتن برای اقامت جا می خواهند، گفتم جا، امکانات و رخت خواب ندارنیم ولی آن ها اصرار می کردند تا اینکه در نهایت آن شب را خانه ما ماندند و بعد هم گفتن که کته گوجه می خواهند، تعریف کردند که آن دو آلمانی که قبلا آمدند در روزنامه نوشتن که بهترین غذا را در خانه ما در ایران خوردند و آن ها هم از همان غذا می خواهند، بعد از خوردن غذا شب را خوابیدند و صبح بعد از گشتن در روستا زمان رفتن یک پاکت به من دادند، اولش خیلی تعارف کردم و گفتم شما مهمان ما بودید و از این حرف ها ولی در نهایت گفتن این پاکت برای من است و باید قبول کنم، پاکت را گرفتم و تا رفتند باز کردم و دیدم 200 هزار تومان در آن پول هست، باورم نمی شد، تعجب کرده بودم، آن زمان من در مغازه روزی هزار تومان درآمد داشتم و حالا با یک پول جادویی مواجه شده بودم،دائم با خودم فکر کردم و دیدم که باز باید این کار را انجام بدم بلند شدم رفتم شیراز و بعد هم اصفهان تا گردشگر خارجی جذب کنم ....» این ها داستان زندگی مردی است که در یک شب بارانی زندگی اش از این رو به آن رو شد؛ عباس برزگر که حالا اقامت در خانه اش در روستای امامزاده بزم بوانات به یکی از جاذبه ها گردشگری روستایی در ایران تبدیل شده و نامش در بسیاری از کتاب های خارجی گردشگری از جمله « لونلی پلنت» ثبت شده، او هر روز با گردشگران بسیاری رو به رو می شود که ستاره های هتل های بزرگ در تهران، اصفهان، شیراز و... را کنار گذاشته اند و به بوانات شیراز می روند تا در اقامتگاه اش «زندگی ساده روستایی» و « زندگی عشایر» را تجربه کنند، از نزدیک پخت نان و قالیبافی را ببینند و در سیاه چادر و خانه کاهگلی شب را صبح کند و غذای محلی بخورند. عباس برزگر کارآفرینی است که حالا با گذشت بیش از 15 سال از آن شب بارانی روستای امامزاده بزم بوانات را به یکی از روستاهای زنده پر رونق کشور تبدیل کرده است که نه تنها کسی از آن مهاجرت نمی کند بلکه بسیاری از کسانی که پیش از این نیز رفته بودند حالا برگشته اند که در روستای خودشان زندگی و کار کنند.

عباس برزگر در خانواده ای ضعیف از نظر مالی بزرگ شده و از کودکی کارهای سخت انجام می داده است، سال ها سنگ قبر می شسته و حدود 15 سال هم در بازار شیراز دستفروشی می کرده تا اینکه بعد از ازدواج و به خواسته همسرش بساط دستفروشی را تعطیلی می کند و در روستای بزم خواربار فروشی کوچکی راه اندازی می کند و برای زندگی به روستا می رود و زمانی که توریست ها خانه اش را برای اقامت انتخاب می کنند تصمیم می گیرد، یک اقامتگاه بوم گردی و روستایی راه اندازی کند.

البته عباس برزگر در این راه سختی های بسیاری کشیده است و با چالش های مختلفی رو به رو شده ولی هیچگاه ناامید نشده که هیچ تلاش کرده تا راهی جدید پیدا کند، خودش می گوید مهم ترین مانع پیش روی او و کارش زمانی به وجود آمد که خیلی از روستاییان امامزاده بزم از کارش راضی نبودند:« تازه همه چیز داشت خوب می شد، حدود 400 تایی توریست آمده بودند و تازه داشت اقامتگاه ما جا می افتاد و از آژانس های مختلف زنگ می زدن، من هم با پولی که درآورده بودم حمام و اتاق ساخته بودم، برای توالت هم لوله کشیده بودم تا دیگه لازم نباشه کسی از آفتابه استفاده کنه، خلاصه کم، کم شرایط خوب شده بود تا اینکه یک روز چند نفر از مردم روستا آمدند و شیشه مغازه ام را شکستن، چند نفر من را از خانه بیرون کشیدن و با چوب و زنجیر کتک زدن، با خودم گفتم خدایا چرا این کار را می کنند؟ اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که حسود هستند و نمی توانند موفقیتم را ببینند؛ بغض گلویم را گرفته بود، به این فکر می کردم که باید از این روستا بروم ولی یک لحظه یادم افتاد که وقتی در بازار وکیل شیراز بساط دست فروشی هم پهن می کردم با همه بازاری ها دوست می شدم، و محیط را او آرام می کردم، می رفتم در حجره هایشان و می گفتم حاجی من هستم برو نماز، من هستم برو ناهار بخور، حاجی باری داری برات بیارم و... فهمیدم که مشکل از خودم هست. بعدش به این فکر افتادم که برای روستایی ها کار ایجاد کنم؛ رفتم در خانه کسی که با زنجیر من را زده بود و به خواهرش که قالیباف بود گفتم می خواهی خارجی ها را بیاورم خانه ات تا قالی بافی ببینند و درآمد داشته باشی؟ سریع گفت ها؛ به مادر آن که با چوب من را زده بود گفتم توریست ها را بیاورم نان پختن را تماشا کنند و خرید کنند؟همین شکلی کلی از روستایی ها را با خودم همراه کردم و همه چیز آرام شد.»

حالا با گذشت سال ها از آن شب بارانی و اقامت چند صد نفر توریست خارجی در این مدت؛ خانه کاهگلی 80 متری او به یک دهکده 27 هکتاری توریستی با ده ها اتاق ومحل اقامت برای گردشگران، مزرعه محصولات ارگانیک، موزه صنایع دستی و... تبدیل شده است و او روزانه میزبان تورهای گردشگری مختلفی از سراسر جهان است. علاوه براین دهکده گردشگری؛ او با همکاری عشایر بختیاری منطقه سیاه چادرهایی را نیز برای اقامت گردشگران (بین ماه های اردیبهشت تا شهریور) و تماشای زندگی عشایر ایران آماده کرده است.  « حدود 12 سال پیش، یک شب در روستایمان عروسی بود. من 5 خانم توریست خارجی را به آن عروسی بردم. دیدم توریست‌ها شروع به عکس گرفتن! فهمیدم که خوششان آمده. با خود گفتم چرا توریست‌ها را پیش عشایر واقعی که در کوه‌های اطراف ساکن بودند نبرم؟ از فردا توریست‌ها را به دیدن عشایر خمسه  داراب که در نزدیکی بوانات اتراق کرده بودند بردم.»

بوم گردی در نزدیکی برلین

در این مسیر و برای پیشرفت کار عباس برزگر از تجربه کشورهای دیگر به خصوص آلمان و فرانسه هم استفاده کرد؛ او با سفر به این کشورها سعی کرد تا تجربیات جدید کسب و آن ها  را در خانه روستایی خود پیاده کند. « مدتی از کارم گذشته بود که خبر دادند در تهران می خواهند در یک همایش گردشگری و با حضور رئیس جمهور از من تجلیل کنند؛ از بوانات آمدم جلسه و زمانی که اسمم را خواندند رفتم پشت بلندگو و گفتم سکه و هدیه نمی خواهم، من را بفرستید آلمان و کمک کنید تا بروم و ببینم که آن جا چه کاری انجام داده اند تا من هم در روستایمان همان کار را برای جذب توریست انجام دهم؛ وقتی این حرف ها را زدم خیلی ها در سالن خندیدند ولی من هدف داشتم، آن زمان آقای مرعشی رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بود، وقتی کار من را دید کمک کرد و رفتم آلمان، آن جا بود که تازه فهمیدم رمز موفقیت اروپایی ها در جذب توریست احترام گذاشتن به دیگران و به خصوص گردشگران، داشتن نظم و انظباط و مدیریت است. رفتم بازدید یکی از خانه های روستایی که مرکز اقامت گردشگران بود در نزدیکی برلین؛ کلبه کوچکی بود که یک زن و شوهر در آن زندگی می کردند و کل دارایی یشان یک گربه، یک اسب و 7،8 تا خوک بود، آن ها چندتا اتاق برای گردشگران درست کرده بودند و کلی هم کاغذ گذاشته بودند که چه زمانی غذا می دهند، چه وقت شیر می دهند، کی پول جمع می کنند و ... اینجا بود که با خودم گفتم خدایا این ها یک صدم دارایی ما را در روستاهایشان ندارند ولی از همان می دانند چطور باید استفاده کنند ولی ما بلد نیستیم؛ این جوری بود که خودم را باور کردم و فهمیدم باید کار را مدیریت کرد و برنامه ریزی شده پیش رفت و اعتماد به نفس داشت، نباید تعارف کرد و دائم مغذرت خواهی کرد؛ به خودم گفتم عباس نباید بگی ببخشید که غذا بد هست، ببخشید که تکنولوژی ما ضعیف هست و... بلکه باید با اعتماد به نفس از همه چیز تعریف کنی، گردشگرها به خانه تو می آیند تا ساده زیستی روستایی را تجربه کنند.»

« دهکده گردشگری و اقامتی خانواده عباس برزگر» حالا به صورت روزانه برای 200 نفر ( 100 نفر در مزرعه و 100 نفر در منطقه عشایر) امکان اقامت دارد؛ ظرفیتی که عباس برزگر هدفش تبدیل آن به محل اقامت برای 2 هزار نفر است.

او می گوید برای رسیدن به موفقیت و راه اندازی یک کار باید «ایمان» و «باور» داشت و با «عشق» و «علاقه» جرقه شروع کار را زد نه اینکه منتظر بود تا همه چیز فراهم شود. « خیلی از جوان ها را می بینم که می خواهند از صفر تا 100 یک کار مهیا باشد تا شروع کنند درحالی که نباید انتظار داشت یک دفعه همه چیز عالی باشد، هرچقدر هم به آن ها می گویم توجه نمی کنند و می گویند ما می خواهیم از شرایط عالی و اوج کارمان را شروع کنیم؛ به نظرم این ها هیچ وقت موفق نمی شوند و زمین می خورند چون راه را کم، کم و از پایین طی نکرده اند؛ من خودم کار را از یک خانه 80 متری شروع کردم و حالا 27 هکتار مساحت مجموعه ام هست.»

عباس برزگر معتقد است کارآفرینی یعنی جنگیدندن، کارآفرینی یعنی از رنج، گنج ساختن. « کارآفرینی که به ایستد کارش تمام است، یعنی مرده؛ اول هر کاری سخت است ولی باید باور داشت و تلاش و صبر کرد، کارآفرینی عشق و علاقه است ولی سختی های بسیاری هم دارد، به نظر من دشمن یک کارآفرین توقع است، اگر فکر کرد دولت، پدر و مادر و دیگران باید برای او کاری انجام دهند بداند که شکست می خورد، قرار نیست پولی از آسمان بیاید، من هنوز هم یک روستایی هستم، کشاورزی و دامداری می کنم؛ افتخارمن زمانی‌ است که همراه گله‌ام به کوه می‌روم. به نظرم قهرمان زندگی یک کارآفرین خود اوست.»

قتل احساس

من بنام و با یاد خداوند و در اوج صداقت و ایمان و فداکاری از شما حمایت و همکاری خواستم (تائب)  

هیچ چیزی بدتر از قتل احساس نیست یک عمر بگوئیم مرد پیدا نمی شود و یک نفر به تحریک اینهمه تقاضا مرد شود و به آب و آتش بزند فداکاری را به اوج برساند صداقت و ایمان را در قالب قرض الحسنه و خیریه بنام صخا به اوج برساند 

اما در حمایت و همکاری ضعیف عمل کنیم و یا اصلا خبری از حمایت و همکاری نباشد این یعنی قتل احساس و خداوند زلزله و سیل و صوفان بپا می کند هزاران بلا و مصیبت برسرمان می بارد چون این رسمش نیست فداکاری که حمایت و همکاری می خواهد نباید از او دریغ کرد چون قتل احساس است 

اگر از یک فداکار حمایت و همکاری را دریغ کردیم مرتکب قتل احساس شده ایم و خداوند هرگز نمی بخشد (تائب) 

قتل احساس یعنی همین که از یک فداکار همکاری را دریغ می ورزیم (تائب) 

با احساسات هیچ کس بازی نکنیم مخصوصا عاشقی که از همه چیز و همه کس برای لبخند سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم گذشته است تا بتواند قلبهایشان را شاد و خرسند کند 

تا بتواند با نمایش جهانی همه ابرمیلیاردرها و سوپرپولدارهای جهان را جذب و جلب شما و دلهای شما نماید تا شاد شوید 

در باره صخا از هیچ کوششی دریغ نورزید همه جهان را عاشق صخا کنید چون صخا عاشق همه بندگان خدا در دنیاست مخصوصا روستائیان عزیز و رحمتکش که باید روستاهای جهان با صخا گلستان شوند این هدف و نیت تائب است 

ضدهمکاری و معوقات در صخا قتل احساس است (تائب) 

از یزیدیانی که جوروجفا دیدم به امام حسین و یاران با وفایش متوسل شدم (تائب) 

ضدهمکاری در صخا هزاران گلایه و سرزنش به همراه دارد (تائب) 

همه کسانی را که واقعا عاشق خدا هستند به صخا دعوتشان می کنم (تائب) 

تنها با حمایت و همکاری شما می توانیم صخا را تقویت کنیم و قلبهای فراوانی را خشنود سازیم (تائب) 

من بنام و با یاد خداوند و در اوج صداقت و ایمان و فداکاری از شما حمایت و همکاری خواستم (تائب)  

از یزیدیانی که جوروجفا دیدم به امام حسین و یاران با وفایش متوسل شدم (تائب) 

درخواست کمک!

ترس از رد شدن و نه شنیدن، نداشتن اعتماد به نفس و برعکس در بعضی موارد غرور زیاد و بی‌جا بعضاً باعث می‌شود که کارآفرینان جوان از درخواست کمک از اطرافیانشان خودداری کنند. به یاد داشته باشید، به عنوان یک کارآفرین که تازه کسب و کار خود را شروع کرده‌است، منابع شما محدود است؛ همان‌طور زمان شما! بهترین راه کنار گذاشتن خجالت و یا غرور و کمک گرفتن از اطرافیان است. همیشه از نظرات، مشاوره و کمک‌های اطرافیان، حتی غریبه‌ها استفاده کنید. تجارب کارآفرینان موفق نشان داده است که ایده‌ها و فرصت‌های جالبی از این راه نصیبتان خواهد شد.

در داستان کارآفرینی عباس برزگر، در مراحل مختلف افراد بسیاری به او کمک کردند، از راننده مینی‌بوسی که اولین بار به او توصیه کرد بازاریابی را از طریق آژانس‌های مسافرتی انجام دهد تا روستائیان دیگر که به او و میهمانانش اجازه حضور در منازل و مجالس عروسی خود را دادند. اعضای خانواده‌ی او از روز اول تا الان حامی و پشتیبان او بودند و به گفته عباس برزگر بدون کمک آن‌ها جلب رضایت مشتریان هیچ‌گاه میسر نمی‌شد.

خورشید باش همچون صخا

عارف و عاشق و شاعر و نویسنده و فداکار شدم تا خورشید شوم تا برمردمان بتابم به این صفات خودم را مزین کردم تا اگر یک روز هم خواستم برمردمان نتابم نتوانم راه برگشت نداشته باشم از هیچ کس و هیچ چیز نتوانم دلگیر و افسرده شوم 

خورشید شدم تا اگر نخواستم برمردمان هم بتابم نتوانم چراغی روشن کردم تا به مردم نور و گرما بدهد و از همه خورشیدهای جهان می خواهم حمایت و همکاریم کنند تا پرنور شوم تنها یک سوپرپولدار می تواند با عنایت و حمایت خودش همه را عاشق صخا کند همه را عاشق علم و عرفان و عشق و صداقت و ایمان کند من از این دنیای بزرگ فقط یک ابرمیلیاردر و یا یک سوپرپولدار می خواهم تا بتوانم همه را عاشق صخا کنم همه را خشنود کنم روستایم را گلستان کنم 

من برای خشنودی خانواده فداکارم که مثل شیر با وجود همه شیطنت های موجود این چراغ را روشن نگه داشتند در اوج عشق از خداوند یک سوپرپولدار تقاضا کردم خدا بزرگ است مگر می شود تقاضای بندگانش را اجابت نکند آنهم بنده ای که خودش را عاشق کرده است و به آب و آتش زده است 

شاهکار کرده است و بسیاری از بزرگان اعتراف می کنند 

من خانواده ای دارم که نظیرشان در جهان نیست صددرصد خودشان را وقف چراغی که بزرگترشان روشن کرده است کرده اند تا بدرخشد 

و به مردمان نور و گرما بدهد آفرین به تائب آفرین به صخا آفرین به خانواده ای فداکار که همگی عاشق خداوند هستند و برای خشنودی قلب سالخوردگان مظلوم و کودکان معصوم اعتبار و آبروی خودشان را صددرصد خرج کرده اند 

گل کاشتن توی کویر سخت است اما با صخا نشان دادم که می شود حتی در کویر هم گل کاشت (تائب) 

پیراهن یوسف

پیراهنی که آید از او بوی یوسفم    ترسم برادران غیورش قبا کنند 

مشکل انسانهای نیکوکار دشمنان بخیل و مغرض آنهاست خداوند عنایت فراوانی به فداکاران دارد اما در این میان بخیلان سد راه الطاف بی انتهای خداوند هستند تائب سرپرست صخا این مهم را با چشمان خود می بیند و به همه ثابت کرده است  

در اینجا با صخا لطف و عنایت خدا موج می زند معجزه و کرامتهای عرفانی و روحانی دیده می شود 

بهترین خدمات بی ریا و بی بهانه انجام می شود 

مشکل مردمانی هستند که با ضدهمکاری و بخل و کینه و معوقات سدراه لطف و عنایت بی شمار خدا هستند 

مشکلاتی بوجود می آورند نقاط ضعفی ایجاد می کنند مشکل یعقوب نبی و یوسف صدیق برادران بخیل و مغرض بودند و ذلیخا و زنان مصر که تهمت زدند و مکر و حیله بکار بستند هرچند خداوند جبران می کند اما در این میان سختی ها و رنجهای فراوانی نصیب انسان می شود 

دردها و عذابهای جان شکاری را باید بیهوده تحمل کنی و عاقبت هم همه پشیمان می شوند 

همه انسانها باید شیطان را لعنت کنند و مخصوصا با فداکاران و نیکوکاران ضدهمکاری نکنند چون خیلی ها بی نصیب می شوند 

حواسمان به یاران مهربان بیشتر باشد تا خیر و برکت و عزت بیشتر شود 

اگر درباره صخا این دروازه رحمت الهی تبلیغات و تشویقات بیشتری صورت می گرفت و حمایت و همکاری همه جانبه بود امروز گره های بیشتری باز می شدند و نان رسانی بیشتری را از صخا می شنیدیم 

پس هرکس درباره تائب در صخا بدی کند نان بسیاری از عزیزان را بریده است گره به کار بسیاری از دردمندان زده است و آه و ناله کودکان معصوم و سالخوردگان مظلوم روزگارش را سیاه می کند تیره و تار می کند 

اگر درباره صخا تشویق و تبلیغ بیشتر شود گره های بیشتری را باز می بینیم (تائب) 

بخل و کینه با فداکاران آه و نفرین مظلومان و دردمندان را درپی خواهد داشت (تائب) 

به خودمان اجازه دشمنی با فداکاران را ندهیم چون خدا پشتیبان آنهاست و روزگارمان تیره و تار می شود (تائب) 

اگر نیکوکاران را دچار بحران کنیم یک روز به خودمان برخواهد گشت (تائب) 

هرکس درباره صخا بدی کند نان خیلی ها را بریده است و آه و ناله آنها دامنگیرش می شود (تائب) 

ازداستان یوسف عبرت بگیریم و برعلیه یک مظلوم دست بدست هم ندهیم (تائب) 

هرکس حمایت و همکاری خودش را از صخا دریغ بورزد گره به کار خیلی ها زده است (تائب) 

باتقویت صخا گره های بیشتری را باز می کنیم (تائب) 

تقویت صخا باعث سرافرازی یک انسان عاشق و فداکار است (تائب) 

بیائیم با تقویت صخا چراغ علم و عرفان را پرنور کنیم (تائب) 

با تقویت صخا مردم را از این معجزه علم و عرفان خوشحال کنیم (تائب) 

یک خانواده فداکار را فقط در ابرسج از برکت صخا مشاهده می کنیم (تائب) 

وظیفه یک فداکار روشن کردن چراغ است و اما پرنورکردنش وظیفه دیگران است (تائب) 

سرپرست صخا عاشق ستاره های محبوب جهان است (تائب) 

صخا خانواده مرا مجبور به فعالیت و فداکاری کرد (تائب) 

داستان صخا را به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسانید (تائب) 

حسرت حمایت و همکاری خداپسندانه را بردل فداکاران نگذاریم (تائب) 

صخا یک اقدام بسیار ارزشمند است (تائب) 

ازبرکت صخا سرشار از خدا شدم (تائب) 

صخا علاج  تمام دردهای قرض داران است (تائب) 

صخا از معجزات علم و عرفان     صخا لطف و عنایتهای یزدان