صخا(صندوق خانوادگی ابرسج)

با سلام: در سال 1379 موفق به افتتاح صندوق قرض الحسنه(صخا) شدم.که با حمایت خوبی مواجه شدم.و خدمات بی نظیری ارائه نمودم.خدمتی که با صداقت و ایمان همراه بود.

صخا(صندوق خانوادگی ابرسج)

با سلام: در سال 1379 موفق به افتتاح صندوق قرض الحسنه(صخا) شدم.که با حمایت خوبی مواجه شدم.و خدمات بی نظیری ارائه نمودم.خدمتی که با صداقت و ایمان همراه بود.

صخا(صندوق خانوادگی ابرسج)

02332538215
با سلام:
صخا خدمتی همراه با صداقت و ایمان می باشد تائب فداکاری کرد شما هم همکاری کنید
من عاشق بیل گیتس هستم چون تائب هستم و تائب عاشق کسانیست که همه ثروتشان را وقف خیریه کرده اند چون خودم داروندارم را وقف صخا کرده ام
داستان صخا را به گوش دلهای دریا و قلبهای شیر برسانید(تائب)
در سال 1372موفق به افتتاح مجموعه فرهنگی و ورزشی صخاشدم و قبل از آن در سال 1362با تیم فوتبال ظفر استارت زدم.که با حمایت خوبی مواجه شدم.و خدمات بی نظیری ارائه نمودم.خدمتی که با صداقت و ایمان همراه بود.
خداوندا به من ایمان وهمت وقدرت لازم را عطا بنما تا همگی را سرافراز نمایم و با صخا خدمتگذارخوبی بهر دردمندان باشم
بدین شعر ترو شیرین زشاهنشه عجب دارم که سرتا پای حافظ را چرا در زر نمی گیرد
شماره حساب 2917081150صخا ابراهیمی نوروزی -جاری تجارت
کرامت عرفان حمایت آسان
تلفن02332228024و02332538215و09127732812 ایده روزقرض الحسنه نخستین بار توسط تائب در صخا ابرسج
صخا بزرگترین صندوق قرض الحسنه خانوادگی در ایران
حواسمان به یاران مهربان بیشتر باشد
با پرداخت بموقع اقساط صندوق را در وام دهی آسان یاری نمائید
هرکس را امین یافتید متهم نکنید
سال 1395سال حمایت بهتراز صخا باشد صخا
سال 94هشتم دی تولد پیامبر به صرف شام جشن بزرگ صخا برگزار گردید
همه ساله تولد پیامبر جشن بزرگ صخا برگزار می گردد سال95بیست و هفتم آذر
همه ساله نهاردوم محرم حسینیه سیدالشهداء ابرسج با صخا می باشد
حافظ حدیث سحرفریب خوشت رسید تا حد مصر و چین و به اطراف روم و ری
صخا ازمعجزات علم و عرفان صخا لطف و عنایتهای یزدان
2917081150صخا ابراهیمی نوروزی جاری تجارت

۸۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

درجلسه ای که از جوروجفای کارفرمایان و از تجاوز به حقوق شرعی و قانونی  کارگری ساده و بی ریا عاشق و امانتدار دلسوز و محبوب و زحمتکش  همچون تائب سخن به میان آمد بزرگتر آن جلسه که انسانی نیکوکار و ریش سفید بود 

با یک جمله که اوج غیرت و مردانگیش را نشان می داد فرمود شرم آور است 

کسی که در استان سمنان و گلستان تک است نباید به حقوقش تجاوز شود واقعا شرم آور است 

انسانهای فعال و فداکار نباید دشمن داشته باشند چون نتیجه فعالیت و فداکاری آنها به مردم برمی گردد و مردم از حاصل عشق و ایمانشان بهره می برند از حاصل صداقت و ایمانشان مردم به نوا می رسند 

پس رحم و غیرت و خجالت داشته باشیم تا خداوند بر خیر و برکت آنها بیفزاید و مردم آسانتر از وجود جوانمردان بهره ببرند

و از کسانیکه برجوانمردان آتش کینه و کدورت و آتش بخل و حسادت و سهل انگاری روشن می کنند بیزار باشیم 

چون آنها بدترین ضربه را به مردم وارد می کنند مردم را از وجود باارزش و پرخیر و برکت دلسوزان و عاشقان محروم و ممنوع می نمایند که این کاری بس منکر و زشت است 

مانند کسانی که بر سر آبهای جاری سنگهای بزرگ می اندازند و مسیر آب را عوض می کنند 

و از غیرتهای جاهلی باید پرهیز نمائیم غیرتها و رحم و خجالتهائی که به ضرر انسانهای جوانمرد می باشد که گناه کبیره محسوب می شوند 

باید رحم و غیرت و خجالت خودمان را صرف و خرج جوانمردان نمائیم تا ریشه جوانمردی قوی گردد 

دشمنان جوانمردان بدانند که با بی رحمی و بی غیرتی ریشه مردانگی را ضعیف و خشک می کنند

و این تاوان بسیار بدی دارد جواب خداوند را هرگز نمی توانند بدهند 

کسانیکه برجوانمردان رحم و غیرت و خجالت ندارند بدانند که با خداوند طرف هستند و خداوند غالب و قهار است  

ما حق نداریم بی رحمی و بی غیرتی را بجائی برسانیم که به حقوق مظلومان و محرومان و دلسوزان تجاوز بشود 

و اگر انجام دادیم در اسرع وقت و به نحو احسن جبران نمائیم که خداوند را بخششی در کار نیست 

و این شیطنت های دو روزه دنیا ارزش آنهمه عذاب و خفت و خجالت در محضر پروردگار را ندارد

و برعکس از جوانمردان واقعی همچون تائب حمایت نمائیم و مردان خدا را سربلند گردانیم و خداوند را راضی و خشنود نمائیم بهترین عبادت حمایت از فداکاران است 

نباید تحت تاثیر بخیلان    حقیقت را غریبانه رها کرد 

به خشنودی نامردان نباید    حبیبی همچو تائب را فداکرد 

 

 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۱۰
ابوالفضل ابراهیمی

تمام اوقات من صرف اینترنت می شود خیلی خوشحالم که می توانم بدینوسیله حرفهایم را به مردم بزنم 

خیلی خوشحالم که می توانم حاصل زحمات و حاصل صداقت و ایمانم را به همه در بهترین شکل ممکن ارائه بدهم 

و در سر فرصت مناسب به نحو احسن خوانده شود 

و ازاینکه بوسیله اینترنت می توانم پیام خداپسندانه خودم را به گوش بهترین عزیزان برسانم خشنودم ازاینکه می توانم بهترین عزیزان را جذب افکار و اندیشه های عرفانی و روحانی خودم نمایم خوشحالم 

به هیچ وسیله نمی توانستم برای صخا کارهای بزرگی انجام دهم مگر بوسیله اینترنت کسانی را جذب صخا نمودم که اگر اینترنت نبود نمی توانستم آنها را جذب نمایم 

تمام سوء تفاهمها را براحتی برطرف نمودم و اگر اینترنت نبود این سوء تفاهمها برطرف نمی شد 

امیدهای فراوانی در من ایجاد شده است که مدیون اینترنت هستم در انتظار بهترین عزیزان هستم که بتوانم نقاط ضعفی را که ناجوانمردانه برایم بوجود آمدبا همت والای آن عزیزان برطرف نمایم 

عزیزانی که عاشق صداقت و ایمان هستند عاشق فعالیت و فداکاری هستند و از این طریق با جانبازیهای تائب آشنا

می شوند و تائب فداکار را با همکاری های صمیمانه یاری می نمایند 

تا بر بغض و کینه ها و سهل انگاریها پیروز گردد جوانمردانی که در برابر ناجوانمردان به تائب قدرت عطا نمایند 

کسانی که آرزویشان قوت گرفتن کارهای خیر و انسانهای خیرخواه می باشد صخا بهترین محل است 

صخا بهترین مجموعه برای انجام کارهای خداپسندانه و مردم پسند است  

امثال تائب باید طرفداران خود را در سراسر جهان براحتی پیدا کنند و اینترنت بهترین وسیله است 

طرفداران علم و عرفان طرفداران صداقت و ایمان طرفداران فعالیت و فداکاری طرفداران سواد و فرهنگ طرفداران و عاشقان حافظ و قرآن باید به صخا توجه کنند تا معجزات علم و عرفان را ببینند

من با دوست عزیزم حکیم ارد بزرگ از طریق اینترنت آشنا شدم و اندیشه ها و سخنان نابش را بی نهایت استفاده کردم پس زنده باد اینترنت 

حکیم ارد بزرگ با سخنان دلنشینش با طرفداران پاک و عاشقش بهترین هدیه را به من داد 

و این بعنوان مثال بود و خیلی چیزهای باارزش که نصیب تائب گردید و می گردد از طریق اینترنت بودو هست  

اطلاعات باارزشی که خیلی راحت از طریق اینترنت بدست ما می رسد که در خواب هم نمی دیدیم  

همه اینها شکرگزاری و سپاس فراوان من بعنوان یک نویسنده و شاعر و عاشق و عارف بود از اینترنت امیدوارم که خداوند قبول نماید و بر نعمتهایش بیفزاید 

خوشحالم که نتیجه علم و عرفانم و نتیجه صداقت و ایمانم را که صخا شد به همه خیلی راحت برسانم و این تجربه خوب و باارزش را در خدمت مردم قرار بدهم 

تجربه ای که حاصل شب زنده داریها و سحرخیزیها و ریاضتهای جان شکار تائب می باشد و باید در اختیار امثال تائب قرار بگیرد  من که ره بردم به گنج حسن بی پایان دوست  صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۴۴
ابوالفضل ابراهیمی

گویندروزی دزدی در راهی بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهائی بود و دعائی نیز پیوست آن بود 

آن شخص بسته را به صاحبش باز گرداند 

او را گفتند چرا این همه مال را از دست دادی گفت صاحب مال عقیده داشت که این دعا مال او را حفظ می کند 

و من دزد مال او هستم نه دزد دین اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال خللی می یافت 

آنوقت من دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است 

من بعنوان سرپرست یک کار خیر و بعنوان یک عارف و عاشق باورهای زیادی برای صداقت و ایمان داشتم و در این راه جوانمردانه به آب و آتش زدم 

اما چیزهائی از انسانهای باسواد و بافرهنگ و توانا بانفوذ و باقدرت دیدم که فیل هم اگر بودی از پا در می آمدی 

انشاء الله هرچه زودتر به خود بیائیم و بیشتر از این فداکاران را تحقیر و تخریب و تضعیف نکنیم 

وبا گناه سنگین دزد باورها به آن دنیا نرویم 

باور داشتم که اگر مردانگی را به اوج برسانم هیچگاه دچار بحران نمی شوم و همه با جان و دل حمایتم می کنند 

باور داشتم صداقت و ایمان که به اوج برسد حتی دشمنان مخفیانه حمایتم خواهند کرد 

باور داشتم که هیچکس نیست که از خدا نترسد مخصوصا کسانی که ادعا می کنند اما عکس آن را مشاهده کردم 

باور داشتم که حق بر باطل پیروز است و حقیقت پشتیبانی بنام خدا دارد 

باور دارم که دشمنان فداکاران و دشمنان جوانمردان عاقبت و روزگار سیاهی دارند 

اما می بینم که مغرضان هیچ چیز را باور ندارند باور ندارند که عاقبت خوار و ذلیل می شوند و این جای تعجب دارد 

من با همه باورهایم خیلی صاف و ساده به شما خدمت کردم اما شما ثابت کردید که در این دنیا چه راحت می شود زورگو بود یکنفر همچون تائب را با همه توانائیهایش له کردید 

اما ورق برخواهد گشت اینطور نخواهد ماند با همه اعترافاتی که به صداقت و ایمان من شد پیش چشم بهترین عزیزان خیلی راحت به من در اوج علم و عرفان زور گفتید و ثابت کردید که در این دنیا چه راحت می شود زور گفت 

امیدوارم متحول شوید و جبران کنید هرچند قابل بخشش و قابل جبران نیست 

حتی به حقوق پایه من تجاوز کردید و خیلی راحت نزدیک به بیست سال زور گفتید با وجود واسطه های قوی که داشتم و ثابت کردید که در این دنیا چه راحت می شود زور گفت 

خدا گر زحکمت ببندد دری       زرحمت گشاید در دیگری 

و از داستان یوسف فهمیدم عاقبت برادران کاسه گدائی بدستشان می باشد و یوسف با وجود چاه و زندان سربلند و پیروز و سرافراز می گردد  


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۱۳
ابوالفضل ابراهیمی

روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پائین کف کوه بود 

از اوپرسید چرا این همه سختی را متحمل می شوی 

مورچه گفت معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید 

ومن به عشق وصال اومی خواهم این کوه را جابجا کنم حضرت سلیمان فرمود تواگر عمر نوح هم داشته باشی 

نمی توانی این کار را انجام بدهی مورچه گفت 

تمام سعی ام را می کنم حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود 

برای او کوه را جابجا کرد مورچه رو به آسمان کرد و گفت 

خدائی را شکر می گویم که درراه عشق پیامبری را به خدمت موری در می آورد 

تائب هم در راه عشق نهایت توان خودش را بکار گرفت و شب و روز خودش را به آب و آتش زد و از همت و پشتکارش همه خوششان آمد از ایمان و صداقتش همه خوششان آمد 

اما سلیمان می خواهد که وقتی از همت مورچه ای خوشش آمد به او عنایت کرد و از او و از عشقش حمایت کرد 

اما ما همانهائی که خوششان آمد بیشتر اذیت و آزار و بی توجهی کردند 

خداوند شاهد و ناظر جانبازیهای ماست و  فقط از او کمک می خواهم الهی به امید خودت و به امید جوانمردان درگاهت دلسوزان و نیکوکاران واقعی خودت 

بسیاری از بزرگان مرا تائید کردند اما زیر سایه تائید آنها جور و جفا دیدم خداوند شاهد و ناظر بود و هست 

مرا تائید کرد مرحوم هندی   نباید با فداکاران جفا کرد (مرحوم یوسف هندی سازمان اقتصاد اسلامی )

و خدامی مسئول صندوق بسطام که صد در صد مورد تائیدشان بودم  

چقدر خنده داره که صدهزارتومان در راه قرض الحسنه در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما بیشتر از همان پول خرج بشه کم بنظر میاد 

چقدر خنده داره که شایعات را زود باور می کنیم اما سخنان خدا را به سختی باور می کنیم 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۰۲
ابوالفضل ابراهیمی

پیرزنی در خواب خدا را دید و به خدا گفت من تنهایم به دیدنم بیا خدا فرمود من فردا به دیدنت می آیم 

فردا پیرزن خوشحال و خندان خانه را آب و جاروب کرد و غذاهای بسیار خوشمزه درست کرد 

یکدفعه در صدا کرد پیرزن رفت و دید پیرمردی فقیر آمده و کمک می خواهد او ناراحت و عصبانی پیرمرد را دور کرد 

دوباره در صدا کرد و پیرزن کودکی رادید که از سرما می لرزد و کمک می خواهد باز ناراحت شدو کودک را دور کرد 

سه باره در صداکرد اینبار زنی فقیر آمدو از پیرزن برای فرزندانش کمک خواست 

پیرزن با عصبانیت در را بست و شب شد و از خدا خبری نبود 

پیرزن خوابید در خواب خدا را دید گلایه کرد که نیامدی خدا فرمود سه بار آمدم تو مرا راه ندادی و در را برویم بستی 

دوستان حواسمان به یاران مهربان بیشتر باشد 

کسانی که تائب برای صخا از آنها حمایت خواست و آنها جوابی ندادند حواسشان جمع باشد 

صخا بوی خدا دارد صخا معجزه علم و عرفان است شک نکنید 

صخا با حمایت به دردمندان بیشتر بها می دهد پس جبران کنید 

این داستان را به بدحسابان صخا برسانید این قصه را برای افراد توانا تعریف کنید 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۵۶
ابوالفضل ابراهیمی

اگر به موقع به صخا توجه می کردید اگر زودتر از موعد به صخا عنایت می کردید آنوقت اینهمه حرف و حدیث حواله تائب نمی شد آنوقت اینهمه جور و جفا نصیب تائب نمی شد 

تائب مجبور نبود برای توجیه اشتباه و خطای شما معوقات اینهمه انرژی مصرف کنه اینهمه منت بکشه یک دنیا التماس و خواهش کنه انرژی و توانائی تائب صرف پیشرفت و رشد و شکوفائی می شد 

اگه بیاد بیارین که با بدحسابی شما تائب چه جور و جفاهائی می بینه آنوقت هرگز بدحسابی نمی کردین 

تائب به عشق شما به آب و آتش زد آنوقت جواب خوبی باید بدی باشه 

به یاد بیارین وقتی یکنفر وام می خواد روزی سه بار میادو میره پس بدحسابی نکنین 

اگه دیرکردها نباشند نفر مجبور نیست برای وام ده بار بیاد و بره و یا تلفن بزنه راخت وام می گیره و دعا هم می کنه 

خیلی مشکلات دیگه هست که اگه معوقات بیشتر فکر کنند وامها را زودتر هم پرداخت می کنند 

ای کاش بجای اینکه مردم از ما گلایه کنند از بدحسابان گلایه کنند و فرهنگ گلایه عوض بشه و اونها سرزنش بشن 

تائب خداپسندانه به شما لطف و عنایت کردشما هم خداپسندانه جواب بدهید و حمایت کنید 

مرد فقیری از شیر گاوش به همراه خانم کره درست می کرد و به بقالی محل می فروخت یه روز بقالی به وزن کره شک کرد و کشید دید نهصد گرم است از مرد فقیر عصبانی شد و گفت دیگر از شما کره نمی خرم 

مرد هم ناراحت شدو سرش را بزیر انداخت و گفت ما درخانه سنگ کیلونداشتیم و از شما یک کیلو شکر خریده بودیم 

کره ها را با همان شکر شما می کشیدیم یقین داشته باش که به مقیاس خودت برای تو اندازه می گیریم 

دوستان از تائب و صخا ناراحت و دلگیر نباشید با وجود معوقات مشکلات طبیعی است 

ما که اسکناس چاپ نمی زنیم عزیزان معوقات باید مواظب اعمالشان باشند با دیرکرد آنها بسیاری ضرر می کنند 

یک کیلو شکر که کم بود چه اندازه کره کم برگشت خورد نکنیم بدحسابی عواقب بدی دارد 

 




 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۳۴
ابوالفضل ابراهیمی

صخا قرض الحسنه است و تائب سرپرست این قرض الحسنه عارف و عاشق و فداکار است 

یکی از عزیزان که برای وام آمده بود و ما بخاطر معوقات نتوانستیم آنطور که او دلش می خواست وامش بدهیم 

از آنجا که ضروریش هم بود و پای آبرویش درمیان بود خیلی ناراحت شد 

و انتظار و توقعش از ما بیشتر از اینها بود لذا با ناراحتی از صخا رفت من هم خیلی دلگیر و افسرده شدم از آنجا که یکی از مشتریان خوب ما و انسان باشخصیت و با حیائی بود نمی خواستم دلگیر برود 

اما چه کنم بخاطر معوقات باید از این صحنه ها داشته باشم ظهر به خانه رفتم و برای پدرو مادرش دعا کردم و نماز شکر بجا آوردم و در سجده از خدا کمک خواستم که خدایا توانائی مرا بالا ببر تا این صحنه ها را شاهد نباشم 

برای نیکوکاران این لحظه ها لحظه های سختی است اما به خدا پناه می بریم و از او کمک می خواهیم که کسی ناراحت نشود  حالا شما فکر می کنید بعد از ظهر چه اتفاقی افتاد 

در صخا را که باز کردم همینطور که مشغول نوشتن مقاله در وبلاگ صخا بودم ناگهان آن بنده خدا آمد  از ناراحتی و از خجالت خشکم زد من فکر کردم آمده گلایه کنه و حسابش را جمع کنه 

و یک لحظه از خودم بیزار شده بودم اما سریع به یاد خدا در دلم صلوات فرستادم گفتم اشکال ندارد ما که تقصیری نداریم خدا می داند نیت ما صداقت و ایمان است اما پیش می آید چکار کنیم 

در کمال ناباوری خیلی عادی گفت دوملیون به حسابم واریز کن گفتم ما شرمنده ایم گفت من برای تو نیامده بودم که ناراحت بشوم من برای خدا به صندوق آمده بودم و برای خدا ادامه می دهم 

دستش را بوسیدم و خیلی خوشحال شدم و جوابم را از دعا و سجده های ظهر گرفتم خداوندا تورا شکر می گویم 

خداوندا بندگان خوب و پاک نیتت را به صخا هدایت بنما بندگان دلسوز و توانایت را به صخا متمایل کن   

بارالها همینگونه نیکوکارانت را شاد کن تا با یک دنیا امیدواری به صداقت و ایمانشان ادامه بدهند هرچند آنها با همه مشکلات و سختیها می سازند و می سوزند اما می خواهند آسانتر به دردمندان بها بدهند 

گلهای وجود چنین انسانهای باسواد و بافرهنگی محمدی است اینها همسایه خورشیدند اینها لبریز از خدایند 

امروز روزی بود که تائب این حبیب خدا خاطره ای بسیار خوب و خوش داشت خدا قلبتان را خشنود گرداند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۲۲
ابوالفضل ابراهیمی

این نوجوان وقتی می دید بچه ها با چه ذوق و شوقی در زمین ورزش جمع می شوند و فرصت بازی به آنها داده نمی شود و پراکنده به بازی مشغول هستند تصمیم گرفت پول توجیبی خودش را تیم فوتبال درست کند 

و کفش و لباس تهیه می کردو کار خیرش را بدین شکل آغاز کرد با تیم ظفر که بسیاری از نوجوانان آن سالها یادشان است و این نوجوان خیر به همنوعان خودش کمک می کرد و پول توجیبی خودش را به افراد ضعیف تر می بخشید 

اولین بار یادم هست در سال 57-58 کلاس اول دبستان پول خودم را به یکی از دوستان که یتیم بود دادم 

با خودم گفتم این از من واجب تر است چون من پدر دارم و او یتیم است با اینکه خودمان هم بسیار ضعیف بودیم 

در جوانی و در سربازی و بعد از آن همین روش ادامه داشت 

تا اینکه این نوجوان و این جوان بزرگ شد و با بزرگان سر و سری پیدا کرد و از برکت رفیقان خوب صاحب یک مجموعه قرض الحسنه و خیریه به نام صخا شد و خدمات ارزنده ای را به مردم ارائه داد 

همین لحظه یک نفر برای افتتاح آمد و گفت وام ضروری می خواهم برای ازدواج پسرم گفتم قبلا هم آمده بودی اگر حساب باز می کردی در نوبت قرار می گرفتی لااقل 6ماه باید حساب داشته باشی 

گفت می خواستم بیایم اما چندین نفر اجازه ندادند و گفتند تائب و صخا بیخود است نرو 

و امروز یکی از آشنایان گفت برو صخا خیلی خوب است و من خودم وام گرفتم دوسال دیرکرد داشتم اگر دیر و زود

می شود بخاطر معوقات است و حرف و حدیثها بخاطر دیرکردهاست 

این شد که آمدم و برایش حساب باز کردم و امیدوارم با کناررفتن سوء تفاهمها حمایتها بیشتر شود 

و صخا زودتر و راحت تر به مردم وام بدهد و برای این منظور حمایت افراد توانا واجب و لازم است 

تائب نظر کرده پروردگار قهار است پس حواسمان به یاران مهربان بیشتر باشد 

امروزه که همه سرشان در لاک خودشان است کمتر کسی به فکر همنوعان است همه به فکر موبایل آنچنانی و کامپیوتر و ماشین و خلاصه همه چیز هستند بجز کار خیر 

اما تائب فقط در فکر صخاست می توانید از همه در ابرسج بپرسید به فکر پیشرفت و رشد و شکوفائی صخاست 

شب و روز خواب و آرامش نداشته است از نزدیکان از دوستان و اقوام بپرسید 

کار خیر لذت بسیار زیادی دارد و نعمتهای بسیاری به تو می دهد که اصلا انتظارش را نداشتی 

من هیچ آرزوئی ندارم فقط آرزویم رشد و شکوفائی صخاست آنهم به نفع خودتان همه مردم این را می دانند 

خیلی ها به بچه های خودشان رو نمی زدند اما با من راحت بودند 

بسیاری مرا از بچه های خودشان بیشتر دوست داشتند 

پس افراد توانا حمایتم کنند تا افراد بیشتری از من خیر و بهره ببرند راحت تر به مردم خدمت کنم 

معوقات زودتر بیاورند تا افراد دیر و زود نشوند و من با یک دنیا صداقت و ایمان متهم نشوم 

مردم ایا این انسان لایق و شایسته حمایت نیست پس عجله کنید و شریک صخا بشوید خوب است انسان در صخا شریک شود چون معجزه علم و عرفان است چون سرپرست این مجموعه عارف و عاشق و تائب است 

شهامت و جرات تائب در قرض الحسنه قابل تحسین و شایسته مطالعات و تحقیقات بیشتر است 

تائب نظر کرده خداوند غیور است خدائی بودن تائب برهیچ کس پوشیده نیست 

حرکت ماندگار تائب از ریاضتهای سخت و جان شکار عرفانی سرچشمه گرفت و همینطور جاری شد و البته فراگیر 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۱۳
ابوالفضل ابراهیمی

چرا برادران و زنان مصر با یوسف بد کردند چون بخیل و هوسباز بودند 

چرا یوسف دچار بحران شد چون خواست خدا بود و امتحانی برای یوسف که با صبر جمیل سربلند بیرون آمد 

وقتی بخیلان و حسودان تاب دیدنت را نداشته باشند وقتی مغرضان تورا مانعی برسر راه خودشان می بینند 

وقتی به هوا و هوس هوسبازان تن ندادی و تسلیم نشدی 

طبیعتا گرفتار چاه و زندان می شوی و دچار هزاران تهمت و غیبت و سرزنش و گلایه خواهی شد 

و اما چگونه از چاه و زندان آزاد می شوی آن دست خداست و هروقت خدا بخواهد وسایلش را فراهم می کند 

وقتش که برسد همه به غیرت می آیند بخیلان و مغرضان از خجالت آب می شوند 

و همه به سنگدلی و بی رحمی و اشتباه و خطای خودشان اعتراف می کنند و همه کارها درست می شود 

امثال تائب که بی گناه جور و جفا دیده اند بسیار زیاد هستند 

امثال کسانی که بیهوده جو رو جفا کرده اند بیشتر هستند و عاقبت از خفت و خجالت آب شدند 

داستان یوسف را زیاد مطالعه می کنم هروقت دلم می گیرد سوره یوسف را می خوانم و آرام می شوم 

هروقت از غم و غصه ها پریشان می شوم به سوره یوسف پناه می برم خداوند بصیرت و روشنائیم عطا می کند 

هر وقت به بی گناهی یوسف می رسم دلم قویتر می شود و هرگاه به آخر داستان می رسم که برادران به سزای شیطنت های خودشان رسیدند دلم محکم می شود 

منهم چنین داستانی برسرم آمد و با چشم خودم این فیلم  را دیدم فقط شکلش فرق می کرد 

وگرنه همان بلاها به سرتائب هم آمد امیدوارم روز تلافی برسد و به چشم خودم ببینم و دلی که به آتش کشیدند را خداوند به دست عزیزانش خنک گرداند و درس عبرتی بشود برای نامردان عالم 

تا هیچ مظلومی شکنجه نبیند و عذاب نکشد و نامردان هر بلائی که دلشان خواست به سرش نیاورند 

نباید انسانها آنقدر بی سواد و بی فرهنگ باشند که به فداکاران و جوانمردان آسیب برسانند چون آبرویشان در دنیا و آخرت می رود 

نباید انسانها بر نیکوکاران و دلسوزان بتازند و دشمنی کنند چون خودشان آسیب می بینند 

گمان کردی که بدگو رفت و جان داد    حسابش با کرام الکاتبین است 




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۴۴
ابوالفضل ابراهیمی

از سال 74-75که وارد علم و عرفان شدم اولین قدم من سحرخیزی بود شبها زود می خوابیدم و طبیعتا سحرهای خیلی زود بیدار بودم و این بود که روزهای من با سجده و حافظ و قرآن شروع می شد 

حافظ اگر خوب خوانده شود و با عشق و علاقه مطالعه گردد بهترین تفاسیر قرآن را دارا می باشد 

و عشق و علاقه ات را به کتابهای آسمانی مخصوصا قرآن زیاد می کند 

آری اینچنین زیر سایه قرآن رفتم و اما باوجود قرآن و آیات و روایاتش از سوی مغرضان و مغروران و منفوران پیش چشم بهترین عزیزان و فداکاران و جوانمردان تحقیر و تخریب و تضعیف شدم 

از اینکه جوروجفا کردیم استغفرالله        با ناجوانمردان وفا کردیم استغفرالله 

چوب لای چرخ کسی کردیم که هرروزش با اذان و حافظ و قرآن و نماز شب و ورزش شروع می شد 

آنهم در حضور بزرگانی همچون حاج یوسف هندی و حاج آقای خدامی و دیگر عزیزان و بزرگان که باید یکروز همه کسانی که به تائب جوروجفا کردند جوابگو باشند چون بدترین شکنجه ها و عذابهائی که حق یک انسان مظلوم و محبوب و مردمی نبود تائب ناعادلانه متحمل گردید و البته دستش هم به جائی بند نبود وگرنه راه حل زیاد بود 

بزرگانی همچون هندی و خدامی هم نتوانستند برایش کاری انجام بدهند با اینکه به بیگناهی تائب بارها و در جلسات مختلف اعتراف می کردند هرچند امید تائب به بندگانش نیست و خداوند خودش درهای رحمتش را باز کرد 

خدا گرزحکمت ببندد دری   زرحمت گشاید در دیگری 

اما ما انسانها هم باید حافظ و نگهدار و پشتیبان حق جویان باشیم چون دنیا میدان امتحان است 

و انسانهای جوانمرد و فداکار مایه امتحان مغرضان و مغروران و منفوران هستند 

و همچنین مایه امتحان کسانی که ادعای خداپرستی و نیکوکاری دارند 

اگر غیرت داشته باشیم نباید اجازه بدهیم که یک انسان فعال و فداکار از سوی ناجوانمردان ناعادلانه چندین سال شکنجه بشود نباید انسان فداکار تحت فشار و درد باشد پس غیرت ما برای کجا خوب است 

اگر غیرت و تعصب ما برای جوانمردان خرج نشود پس چه ارزشی دارد پس چه حرفی برای گفتن داریم 

خداوند که پشتیبان ابر مردان است پس چرا آنها را با ناجوانمردان تک و تنها بگذاریم 

جوانمردان که به نحو احسن چراغ روشن می کنند و دلسوزانه از دردمندان دلجوئی می کنند 

شایسته بهترین توجهات هستند پس آنها را در هرکجا که هستند حمایت کنید 

مخصوصا تائب را که چراغی بنام صخا روشن کرد و خالصانه یاور مظلومان شد یاری و حمایت نمائید تا آسان به مردم خدمت کند و روز بروز شکوفاتر و فراگیرتر گردد 

فداکاران حمایت می خواهند نه برای خودشان بلکه برای دیگران که از وجود آنها بهره مند می شوند 

حمایت از ملکه در کندوی زنبور عسل به نفع همه زنبورهاست اگر ملکه نباشد همه زنبورها از بین می روند 

پس باید ملکه باشد پس باید حمایت باشد اینها جزء واجبات و لزومات زندگی است 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۳۴
ابوالفضل ابراهیمی